یوشت فریان کیست؟

یوشت فریان کیست؟ ماتیکان یوشت فریان اسطوره ی فراموش شده ی ایرانیست. بارتولومه نام یوشت را مشتق از صفت عالی Yvan به معنی جوان ترین می داند. زندگینامه ی این اسطوره ی فراموش شده در کتاب یا رساله ای به همین نام یعنی «ماتیکان یوشت فریان» آمده است. این کتاب به زبان پارسی میانه یا پهلویست و در زمان ساسانیان نوشته شده است. نثر این کتاب ساده و روانست و گمان می رود آخرین تدوین آن در اواخر دوران ساسانی بوده باشد. کتاب ماتیکان یوشت فریان که از شگرف ترین و دلچسب ترین یادگارهای نیاکان ماست، تنها متن اندرزگونه ی بازمانده از نوع ادبی چیستان به زبان پهلویست.

برخی می گویند کتاب یا رساله ی یوشت فریان با داستان مناظره ی «دیوِ گاوپا و دانای دینی» شبیه است. این مناظره در باب چهارم مرزبان نامه ی سعدالدین وراوینی آمده است. حتی گمان می رود منشأ روایت مرزبان نامه رساله ی یوشت فریان باشد. برخی اختلافهای موجود این دو متن را به سبب اختلاف زمانی (حدود ۱۳ قرن) در تألیف آنها دانسته اند.

نام یوشت فریان گذشته از رساله ی ماتیکان یوشت فریان، در گاهان اوستا، نیز آمده است. گاهان دست نخورده ترین بخش اوستاست. همچنین در کهن ترین یشت های اوستا هم خلاصه ای از این داستان و اینکه یوشت فریان کیست را می بینیم. وجود خلاصه ی این داستان در کهن ترین یشت ها، اصالت و قدمت زیاد این افسانه ایرانی را آشکار می کند. از متون کهن دیگر که نام این اسطوره ی فراموش شده در آن آمده میتوان به داتستان دینیک و زند بهمن یشت اشاره کرد.

یوشت فریان در اساطیر ایران

اما در این باره که یوشت فریان کیست؟ برپایه ی متون و در اساطیر ایران، گفته می شود یوشت پسر یا نواده ی بزرگ زاده ای به نام فریان بود. او در شهر پرسش گزاران brashn-wizaran ( حل کننده ی معما) در توران زمین زندگی می کرد. برخی می گویند یوشت فریان خود زرتشتی نبود، اما از زرتشت پشتیبانی کرد. برخی او را پیرو دین زرتشت می دانند. به هر روی نام یوشت فریان در گاهان، دست نخورده ترین بخش اوستا، آمده و زرتشت او را در شمار یاران خود نام برده و از اهورامزدا برای یوشت و اخلافش بزرگی و برکت درخواست کرده است.

در کتاب زند بهمن یشت هم آمده که زرتشت از اهورامزدا می خواهد تا یوشت فریان را در شمار گوپد شاه و پشوتن، بی مرگ و نامیرا کند و به سخنی او را در تبار جاودانان قرار دهد.در متون پهلوی مانند زند بهمن یسن (فصل ۳،بند۱) و گزیده ی زادسپرم (فصل ۳۵، بند۴)، نام یوشت فریان در شمار جاویدانانی آمده که در پایان جهان مأمور اجرای رستاخیزند.

در زند بهمن یسن پیداست که: زردشت دیگربار از اورمزد بی مرگی خواست، و گفت که: “زردشتم ای دادار! میان این آفریدگان تو، پرهیزگارتر و کاری ترم، اگر مرا بی مرگ کنی، چون «ون جد بیش»، «گوبدشاه»، «یوشت فریان» و «چهر و میان گشتاسپان»، که پشوتن بامی است، که اگر مرا چون ایشان بی مرگ کنی [مردم] به دین تو بهتر گروند [گویند] که آن دین بُردار (یعنی زرتشت) که بهدین مزدیسنا از اورمزد پذیرفت، بی مرگ شد، و مردمان دیگر به دین تو بهتر گروند…

زند بهمن یسن، فصل ۳، بند ۱

افسانه یوشت فریان

براساس آبان یشت (فصل ۲۰،بند ۱۸-۸۳) یوشت از خاندان فریان بود. فریان ها قومی تورانی بودند که با وجود مخالفت برخی تورانیان مانند کَوَی ها و کَرَپَن ها با زرتشت، این قوم مخالف زرتشت و دین او نبودند. در گزیده های زادسپرم یوشت از نژاد ایرج دانسته شده است.

یوایشتَ از خاندان فریان در آبخوستِ خیزاب شکنِ رَنگها، صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند، او (آناهیتا) را پیشکش آورد…

آبان یشت، کرده ۲۰، بند۸۱

براساس روایت طبری:”اورمزد امشاسپندان خود را به زمین فرستاد تا در کرانه ی رود ارنگ، شهر چیستان گزاران brashn-wizaran را بسازند. آنها شهری زیبا و آبادان ساختند چنان که هر گوشه ی آن جلوه ای از خرد اورمزدی بود. در این شهر دانش، تندرستی و زیبایی، بعنوان سه موهبت اورمزی بهره ی همگان بود. ایزد ناهید یا آناهیتا و ایزد نرسی این شهر را پشتیانی می کردند. پیری سپید موی به نام مهرسپند و جوانی برنا به نام یوشت فریان که فره ایزدی داشت در این شهر سرآمد بودند. روزی اختِ جادو که از نژاد دیوان ژولیده موی و اهریمن نژادان چرمین کمر بود و از مادر نژادش به اژی دهاک می رسید از اهریمن پرسید تیغ در نیامم بی تاب است بگو کدامین دژ را بکوبم و کدامین مردم را لگد کوب سپاه کنم. اهریمن گفت شهر چیستان گزاران”.

اخت جادو با ۷۰ هزار سپاهی به شهر پرسشگزارن یورش برد. وارد شهر که شد اعلام کرد اگر کسی از مردم شهر بتواند پاسح پرسش های او را بدهد او از شهر می گذرد وگرنه شهر را ویران می کند. از آنجا که این شهر، شهر دانش بود فقط نادانی می توانست آن را نابود کند. او گفت هرکس پاسخ پرسش ها را نداند کشته می شود تا با کشته شدن مردمان شهر نابود شود. شرط او برای پاسخ گویی سن بود. فقط کسانی می توانستند به پرسش های او پاسخ دهند که ۱۵ سال بیشتر نداشته باشند. سنی که در آیین زرتشت آغاز سن کمال است.

اخت جادو تمام کسانی راکه پاسخ پرسش هایش را نمی دانستد، کشت. به این ترتیب شمار زیادی از نوجوانان آن شهرکشته شدند تا اینکه ماراسپند Maraspand از اخت خواست دست نگه دارد و گفت که در این شهر کسی به نام یوشت فریان هست که سنش به ۱۵ نرسیده اما میتواند به تمام پرسش های او پاسخ دهد. برخی ماراسپند را همان آذرباد مارسپندان، موبدان موبد شاپور ساسانی می دانند و برخی این رأی را رد می کنند.

یوشت فریان برای اردویسور آناهیتا، ایزدبانوی آبها در جزیره ی موج شکن ارنگ، قربانی کرد و از او خواست تا بر اَخت پیروز شود و بتواند به ۹۹ (یا ۳۳) پرسش یا معمای او که با دشمنی مطرح می شود پاسخ درست دهد. در اوستا می خوانیم:

یوایشتَ از خاندان فریان در آبخوستِ خیزاب شکنِ رنگها، صد اسب، و هزار گاو و ده هزار گوسفند، او را پیشکش آورد…

و از وی خواستار شد:

ای اَرِدویسور اَناهیتا! ای نیک! ای تواناترین!

مرا این کامیابی ارزانی دار که من بر «اَختیَه» ی نیرنگ بازِ خیره سر چیره شوم! که من به پرسشهای او- ۹۹ پرسش دشوار ی که اختیه ی نیرنگ باز خیره سر، به دشمنی از من می کند- پاسخ توانم گفت.

اَرِدیسور اَناهیتا – که همیشه خواستار زَور نیازکننده و به آیین پیشکش آورنده را کامروا می کند- او را کامیابی بخشید.

آبان یشت، کرده ۲۰، بند ۸۱-۸۳

به دستور اخت، یوشت فریان را آوردند. اما یوشت وارد بارگاه اخت نشد و گفت تو گوشت و استخوان مردگان را زیر بستر خود نگه داشته ای؛ اگر من در این بارگاهی که گوشت و استخوان مردگان هست وارد شوم امشاسپندانی که مرا در پناه خود دارند از پشتیبانی من دست می کشند و از پاسخ پرسش های تو باز می مانم. اخت دستور داد بستر و بالش نو آوردند و بار دیگر از یوشت خواست وارد بارگاه شود.

بار دوم نیز یوشت وارد بارگاه نشد و گفت در بالش های تو مردار مردمانست و من بر آن نمی نشینم زیرا در آن صورت مینوها دیگر مرا پشتیبانی نخواهند کرد و نخواهم توانست به پرسش های تو پاسخ درست دهم. پس اخت فرمان داد بالش نو آوردند. سرانجام یوشت وارد بارگاه اخت شد. اخت جادو که به این ترتیب طلسم های خود را از دست رفته دید، فهمید با جوان زیرک و دانایی روبروست پس خود را برای یک مبارزه آماده کرد. او با تمام توانایی خود ۳۳ پرسش پیچیده طرح کرد که یوشت به همه ی آنها پاسخ درست داد.

پیشتر قرار شده بود اگر یوشت تمام پرسش های اخت را به درستی پاسخ دهد میتواند سه پرسش از اخت بپرسد و اگر اخت نتواند آنها را پاسخ بگوید یوشت میتواند او را بکشد. بنابراین پس از اینکه یوشت تمام پرسش ها را به درستی پاسخ داد، سه پرسش خود را مطرح کرد. اختِ جادو از پاسخ به پرسش ها بازماند و برای یاری گرفتن از اهریمن نیرنگی به کار بسته به دوزخ رفت. اما اهریمن پاسخ پرسش ها را به او نگفت چرا که بیم داشت اخت با این پاسخ ها از خود او قوی تر شود.

اخت نزد یوشت بازگشت و گفت هرمزد و امشاسپندان همراه تو بودند و اگر پاسخی را نمی دانستی به تو می گفتند اما دیوان و اهریمن مرا یاری نکردند. یوشت فریان با شنیدن این سخن با کارد بَرسَم چین (= ابزاری که با آن شاخه برسم را برای مراسم نیایش از درخت می بریدند) و با یک نیایش دینی اخت جادو را کشت. یوشت به این شکل شهر خود که شهر دانش و دانایی بود را از گزند اهریمن نادانی نجات داد.

اخت جادو کیست؟

در افسانه ماتیکان، پس از اینکه دانستیم یوشت فریان کیست؟ بد نیست اخت جادو را هم بهتر بشناسیم. نام اخت هم در آبان یشت هم آمده است. او از روحانیون مخالف دین زرتشتی بود و برای همین هم نام او در نوشته های زرتشتی با لقب جادوگر، تاریک اندیش، ناآگاه، پیرو دروغ و بد دین آمده است. در حالیکه در متون پهلوی اخت شخصیتی چنین نیست. در کتاب ماتیکان یوشت فریان اخت مردی خشن و بیرحم بود تا جایی که به خویشان خود نیز رحم نمی کرد. او همسر خود هوفریا hu-frya، خواهر یوشت را به خاطر پاسخی که خلاف میل او داده بود کشت.

اخت همچنین برادر خود را کشت چرا که یوشت ادعا کرده بود در دل برادر اخت زهری ست که فقط در صورتی که او (یوشت) آنرا در دست بگیرد می گدازد و اخت برای اینکه بداند این سخن راست است یا نه برادر خود را کشت و زهری که در دل او بود را در دست یوشت گذاردند و زهری که به هیچ روی تغییر نکرده بود در دست یوشت گداخته شد. در اوستا اخت دوست اهریمن ودشمن اهورامزداست و به شیوه ی اهریمن به مردمان آسیب می زند. اما در متون پهلوی اخت این چنین نیست.

پرسش های اخت و پاسخ های یوشت

برای آنکه بهتر بدانیم یوشت فریان کیست به پرسش و پاسخ او و اخت نگاهی می اندازیم. هنگامیکه اخت جادو و یوشت فریان برابر هم می ایستند، قرار می شود نخست اخت پرسش هایش را بپرسد و درپایان به سه پرسش یوشت فریان پاسخ دهد. همچنین قرار می شود هر کدام نتوانست پاسخ دهد به دست دیگری کشته شود. براساس کتاب ماتیکان یوشت فریان پرسش های اخت جادو از یوشت فریان را میتوان در ۴ بخش بررسی کرد:

  • ۱- پرسش هایی که درباره ی آموزه های دین زردشتی ست مانند پرسش نخست: آیا بهشت در گیتی بهترست یا در مینو؟ یا پرسش هشتم درباره ی اینکه از مردم کیست که اَستویهاد (=دیو مرگ) را ببیند و بمیرد و بخواهد که دوباره زنده شود و دوباره استویهاد را ببیند و بمیرد و به نظر او آسان بیاید؟
  • ۲- پرسش هایی که چیستان است و برای سنجش هوش و زیرکی مطرح شده مانند پرسش دوم: کدام آفریده ی هرمزست که اگر بنشیند بلندتر از هنگامی ست که ایستاده است؟ یا پرسش ۲۹: آن چیست که ۱۰ پا، ۳ سر،۶ چشم،۶ گوش، ۲ دُم، ۳ خایه، ۲ دست، ۳ بینی، ۴ شاخ و ۳ پشت دارد؛ و زندگی جهان از اوست؟
  • ۳- پرسش هایی در باره ی اطلاعات عمومی مانند پرسش نهم که درباره ی دوران بارداری انسان و جانورانست. یا پرسش سی ام درباره ی اینکه کدام اسب بهترست؟
  • ۴- پرسش هایی که اندرزگونه اند و پاسخ آنها نکته های اخلاقی ست مانند پرسش هفتم: آن چیست که مردمان می خواهند آن را پنهان کنند اما نمی توانند؟ یا پرسش دوازدهم: کدام خوراک خوش تر و خوشمزه ترست؟

پرسش های یوشت و پاسخ های اخت

پس از اینکه یوشت فریان یه یاری هرمزد و نریوسنگ ایزد، همه پرسش ها را به درستی پاسخ داد؛ بر اساس قرار از پیش تعیین شده یوشت نیز سه پرسش مطرح کرد که اخت جادو در پاسخ آنها درماند. پرسش هایی که یوشت از اخت کرد ازین قرارند:

  • ۱- یک دست تخم زمین چقدر می ارزد؟ یعنی ارزش اندازه ی زمینی که یک مشت تخم برای پاشیدن در آن کافی باشد چقدرست؟
  • ۲- یک گاو ورزا (=گاوِ کار) چقدر می ارزد؟
  • ۳- ثواب خُوَدوده یا خُوَیدوده (=ازدواج با خویشان نزدیک) چقدرست؟

واز آنجا که اهریمن به اخت جادو یاری نمی رساند و اخت پاسخ پرسش ها را نمی دهد به دست یوشت فریان کشته می شود. شاید بتوان در پاسخ اینکه یوشت فریان کیست گفت او اسطوره ی آگاهی و دانش است. اسطوره ای که با دانش خود شهر و سرزمین خود را از نابودی و ویرانی و مردم خود را از مرگ و نیستی نجات می دهد. او همچنین قهرمانی ست که با دانش خود دشمن مردم و سرزمین خود را که دیو نادانی ست،نابود می کند.

منبع:

  • اساطیر ایران، بهمن انصاری
  • دانشنامه زبان و ادب فارسی، از فرهنگستان زبان و ادب فارسی
  • زند بهمن یسن، محمد تقی راشد محصل
  • اوستا، جلیل دوستخواه
  • سایت پرتابل جامع علوم انسانی

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.