خدایان در سپهر دنیای باستان- خدایان هند (۱)

در دنیای باستان یکی از فرهنگ هایی که در آن به خدایان پرشمار برخورد می کنیم هند است. بهترین منابعی که امروز برای بررسی باورهای مردم این شبه قاره در دست داریم متن “وداها” به ویژه کتاب مقدس “ریگ ودا” است. مطالعۀ منابع قدیم و متأخر این فرهنگ نشان می دهد مردم هند باستان نیز چونان مردم بسیاری از فرهنگ های باستانی به خدایان پرشماری بعنوان مظهر و نماد قوای طبیعی و گردانندۀ امور جاری روی زمین و انسانها باور داشته و آنها را می پرستیدند. هندوها در حالیکه باوردارند یک خدا وجود دارد که مقام عالی ترین خدا را دارد و یه نام برهمن شناخته می شود ولی به خدایان بی شماری نیز باور دارند که آنها را Deva می خوانند، که اینها نمایانگر یک یا چند جنبه از برهمن هستند. محققان بسیاری در تقسیم بندی خدایان ودایی کوشش کرده و مکتب های گوناگونی ازین رهگذر پدیدار شده اند. از میان آنها اشاره به دومکتب ضروری ست.

۱- مکتب ماکس مولرMax Muler که اساس مذهب هند و اروپایی را پرستش طبیعت می داند و می گوید در این مکتب، اساطیر محلی و زبان های قومی نقش اساسی ندارند.

۲- مکتب ژرژ دومزیل George dr mezil که دیدگاه ماکس مولر را تکمیل می کند و باور دارد که به نظریۀ دینِ طبیعت پرستی این اقوام، باید عنصر سنن اساطیری و نصوص موجود آن فرهنگ را نیز افزود. دومزیل ازاین روش شباهت ها و اشتراک هایی بین باورهای مردم دنیای باستان را مطرح می کند. آنچه درپی این نوشتار آمده گزیده ای از کتاب ” اسرار اساطیر هند” نوشتۀ دکتر امیر حسین ذکرگو است.

خدایان در هند باستان

در کیهان شناسی وِدایی جهان به سه اقلیم “آسمان”، “فضای میانه” و “زمین” تقسیم می شود. هرکدام ازاین سه اقلیم خدایانی دارند که گاه و بیگاه علاوه بر اقلیم خود در اقلیم مجاور هم آمد و شد دارند. در این دیدگاه هر دسته از خدایان وظایفی بر دوش دارند و هر کدام با قشری از قشرهای جامعه هم خوان و هم آهنگ اند. خدایان سه اقلیم شامل:

  • خدایان آسمانی : در مقام اصل و حقیقت روحانیِ نظام کائنات هستند و با طبقۀ برهمن که قشر روحانی و موبدان جامعه هستند هم آهنگی دارند.
  • خدایان جوی: که نیروهای حاکم و قوای اجرایی قوانین هستند و با قشر “کشاتریا” یا طبقۀ اشراف و سلحشوران هم سنخ اند.
  • خدایان زمینی: که ضامن زیادی نعمت های دنیایی هستند و با طبقۀ “وایشیا” یا کشاورزان منطبق اند.

خدیان آسمانی خود به دو دستۀ خدایان گروهی یا آدی تیاها Adytea و خدایان فردی تقسیم می شدند. خدایان گروهی یا آدی تیاها نیز به نوبۀ خود شامل دو دستۀ خدایان اصلی و خدایان فرعی بودند:

  • خدایان اصلی شامل: میترا Mitra، آریامن Aryaman، بهاگا Bhaga ، وارونا Varuna، داکشا Duksa و آمشا Amsa
  • خدایان فرعی شامل: تواشتری Tvastri، پوشان Pusan، وی واسوات Vivasvat، ساویتری Savitr، شاکرا Sakra و ویشنوVisnu

و خدایان فردی شامل: دیائوس Dyaus، سوریاSurya، اشوین ها Asvins و اوشاس Usas می شدند.

خدایان آسمانی گروهی

مردم هند باستان آدیتی را مادر خدایان هند Daevamater می دانستند واو را به “آسمان بی انتهای شب” یا “گسترۀ بی پایان فضا” منتسب می کردند. هندیان باور داشتند آدیتی ها الهه های بزرگ هند، فرزندان آدیتی مادرند. آنها تجلی و تجسم قوانین کیهانی در جامعه به شمار می آمدند ؛ به این معنی که آدیتی ها روابط انسان ها با یکدیگر و رابط انسان با قوای طبیعی وعناصر پنج گانه را که مسیر رسیدن به خدایان است برقرار می کردند. در بارۀ شمارگان آدیتی ها اختلاف نظرهایی هست شمارۀ آنها را بین شش تا دوازده تا می دانند. بر پایۀ کتب برهما شمارۀ آدیتی ها دوازده تاست. از آنجا که آدیتی ها گردونۀ زمان را به گردش در می آورند دوازده آدیتی را منطبق بر دوازده ماه سال دانسته اند. در این نگرش اگر آدیتی مادر را محور چرخی فرض کنیم فرزندانش دوازده شعاع این چرخ خواهند بود.

این دوازده تا شش تا اصلی و شش تا فرعی اند. از آنجا که در جهان بینی هند باستان هر آنچه در جهان انسان و دنیای پیرامون او(عالم صغیر) وجود دارد، نمونۀ کوچک و تمام نمای دنیای فراتر(عالم کبیر) است؛ پس دوازده آدیتی به صورت جفت هایی هستند که یکی از آنها در دنیای فراتر و یکی در این دنیاست. آدیتی های اصلی شامل:

  • وارونا Varuna : آدیتی آسمانی یی که قانون اسرارآمیز سرنوشت که اتصال میان انسان وخدایان است به عهدۀ اوست. نمونۀ زمینی این آدیتی میترا Mitra : اصل دوستی و وحدت میان ابنای بشر به او منتسب است.
  • داکشا Daksa: آدیتی آسمانی یی که اجرای قوانین قربانی و مهارت انجام مراسم عبادی و نیز قانون ارتباط انسان با خدایان را بر دوش دارد. نمونۀ زمینی او آریامن Aryaman : اصل شرف ، قوانین و احترام متقابل افراد در اجتماع منسوب به اوست.
  • آمشا Amsa : آدیتی آسمان یی که سهم خداوندی ست ونمونۀ زمینی او بهاگا Bhaga سهم موروثی انسان است.

آدیتی های فرعی شامل:

  • ساویتری Savitr : آدیتی آسمانی اسلحۀ سحرآمیز و قدرت سحر کلام است. نمونۀ زمینی او تواشتری Tvastr قدرت صنعتگریِ اسلحه سازی (شکل دهنده) است.
  • شاکرا Shakran آدیتی آسمانی شجاعت و امنیت برونی (باعظمت) است. نمونۀ زمینی او پوشان Pusan اصل امنیت درونی و کامرانی است.
  • ویشنو Visnu آدیتی آسمانی معرفت و حفظ نظام کیهانی است. نمونۀ زمینی او وی واسوات Vivasvat سنن و آداب پدران، اخلاقیات، قانون راستی و صحت اجتماعی است.

آدیتی های اصلی

همانطور که کفته شد سه جفت آدیتی اصلی داریم که شامل : وارونا، اکشا و آمشاست که این سه آدیتی آسمانی اند؛ و میترا،آریامن و بهاگا نمونه های زمینی آنها هستند.

وارونا

یکی از نام آورترین خدایان آسمانی ریگ ودا، واروناست. او همواره در کنار میترا ظاهر شده است. واژۀ Varuna-s را برخی با Uranus لاتین و Oranos یونانی برابر دانسته اند. وارونا و میترا برپا نگه دارندۀ قوانین روحانی و فیزیکی جهان اند، بنابراین بیش از هر خدای دیگر با نظام کیهانی یا Rta مرتبط هستند. او در تصاویر به صورت مردی یا چهره ای روشن و پوست سفید سوار بر یک جانور خارق العاده- ماکار Makara – ترسیم شده است.

در اوایل دوران ودایی، وارونا پادشاه جهان بود. او را خدای آسمان پرستاره و فرستندۀ باران می دانستند. هندیان باستان باورد داشتند وارونا شب ها ستارگان را در دل آسمان نصب، وهنگام پگاه آنها را نامرئی می کند. آنها براین باور بودند که وارونا ماه را به درخشش در می آورد، خورشید را در پهنۀ آسمان سیر میدهد، به پرواز پرندگان آگاه است، به پرندگان پرواز و به باد وزیدن می آموزد، مسیر کشتی ها را می داند، راه دریاها را می شناسد، رازسلامتی را می داند، صد هزار دارو در مالکیت خود دارد و به سرنوشت مرد و زن آگاه است. هندیان باستان می انگاشتند وارونا از هرچه که بود و هرچه که هست خبر دارد و از حقیقت و غیر حقیقت آگاه است. با گذشت زمان فرستندگی باران به “ایندرا” (خدای رعد) منسوب شد و رفته رفته وارونا به مقام خدای اقیانوس ها نزول کرد.

وارونای پادشاه، جاده را بر خورشید هموار کرد تا سیر کند … ستارۀ خرس (قطبی) شبانگاه بر پهنۀ آسمان نصب شده تا او نظاره کند؛ ولی ستارگان در روز به کجا می روند؟ این قانون واروناست که در آن فریبی نیست. اوست که در شب ماه را به پیش می برد وبه نمایش در می آورد…

ریگ ودا

وارونا که با قانون کیهانی ریتا مرتبط است، امور معنوی و اخلاقی را حمایت می کند و گناهکاران را در دام خود گرفتار وآنها را مجازات می کند یا آنها را مورد بخشش خود قرار می دهد.

داکشا

داکشا Daksa در لغت به معنی مهارت در برگزاری آیین هاست. داکشا نمونۀ آسمانی آریامن و تجلی توانایی کاهن یا ساحری ست که آیین های دینی را برگزار و ارتباط با خدایان را میسر می کند. از آنجا که به نتیجه رساندن آیین های پرستش و قربانی و… به کارآیی، هوش، دقت وتجسم قوی نیاز دارد؛ جوانی و مردانگی از ویژگیهای بارز داکشا به شمار می آید و به همین دلیل در سنت ودایی مردانگی و جوانی اهمیت بسیار دارد.

آریامن تجسم مناسک اجتماعی، یعنی رابطۀ انسانها با یکدیگراست؛ در حالیکه داکشا راه و رسم پیچیده و سحرآمیزیست که ارتباط با خدایان را میسر می کند. این ارتباط بیشتر از راه قربانی کردن است که از آیین های مهم ودایی ست؛ بنابراین شاید او به نوعی برگزار کنندۀ این آیین باشد.

امشا

امشا به معنی سهم خدایان و آن سهمی است که به روش نامعلومی از مراسم قربانی به سوی خدایان اوج می گیرد و رهسپار آن اقلیم می شود. او نمونۀ آسمانی بهاگاست. به نظر می رسد از آنچه مردم در دنیا کسب می کردند از راه کسب و کار، اتفاق، جنگ و غنیمت و نیز از قربانی هایی که برای خدایان می شده سهمی به خدایان اختصاص می یافته و امشا ایزدی است که آن سهم را نزد خدایان می برد.

آدیتی های فرعی

بنابر آنچه گفته شد سه جفت هم آدیتی های فرعی هستند که عبارتند از: ساویتری، شاکرا و ویشنو. اینها نیز نمونه های زمینی دارند که به ترتیب شامل : تواشتری، پوشان و ویواسوات می شود.

ساویتری

ساویتری Savitr ، از ریشۀ su، یکی از نام های خورشید است. از آنجا که چشمان، بازوان، دستان، زبان و گیسوان طلایی دارد، معبودی طلایی رنگ است. او دارندۀ سحر کلام و جادوی سخن، نمونۀ آسمانی تواشتر و یکی از خدایان ریگ وداست که شهرت خود را تا امروز حفظ کرده است. سخن و کلام سلاح نافذ خدایان آسمان است. کلمه و کلام در بیشتر مذهب ها مقدس است و ریشۀ آسمانی دارد. وجود کائنات به کلام بسته است و کاهنان به واسطۀ کلام، خورشید را به طلوع کردن دعوت می کنند. ساویتری نیروی احیا کنندۀ نورست، او نیروی جنبش را در انسان پدید می آورد. از آنجا که او جوهر هستی نور است، دشمن اهریمنان و نیروهای وادی تباهی ست. ساویتری رؤیای اهریمنی را می زداید و دیوان و شیاطین را دور می کند.

او بود که قوای فکر را به تسخیر درآورد، آگنی (خدای خورشید) را گرفت و آن را از دل تیرۀ زمین بیرون کشید… قدرت ذهن توسط او یعنی به واسطۀ قوای سحرآمیز کلام است که اوج می گیرد و به وادی نورانی آسمان ها وارد می شود. باشد که قوای کلام در انسانها نفوذ کند و آن نور عظیم طلوع نماید.

Hindu Polytheism

سانیانا در تفسیر وداها می گوید: « ساویتری نامی ست که بر خورشیدِ پیش از طلوع و خورشیدِ در حال غروب نهاده اند».

شاکرا

شاکراSakra از ریشۀ Sak به معنی قوی بودن است. شاکرا به معنی بزرگ، و با قدرت وزوج آسمانی پوشان ست. او نماد شجاعت و همینطور نماد ضرورت بی رحمی و جنگ در برخی ابعاد زندگی ست. او پرورانندۀ قهرمانان و جوانان است. او مدام سوما می نوشد و سوما به او قدرت و جسارت می دهد.

ویشنو

ویشنو Visnu از ریشۀ Vis به معنی گستردگی، نفوذ کردن، داخل شدن و احاطه کردن ست. ویشنو نمونۀ آسمانی (مکمل) ویواسوات و نگاهدارندۀ کائنات است. هرچند ویشنو از خدایان فرعی دوران ودایی ست، ولی توانسته یکی از ضلع های مثلث خدایان متأخر هند _ویشنو، برهما، شیوا_ باشد. اورا صاحب سه گام می دانند. سه گام ویشنو به سه وادی، زمین ، فضای میانه و آسمان تعبیر شده است. مفسرین ودایی این سه گام را تجلی “نور”، “آتش” و “صاعقه و خورشید” می دانند. داستان سه گام ازین قرارست که روزگاری بسیار دور اهریمنی به نام بالی بود که با ریاضت توانسته بود بر سه جهان زمین و آسمان و فضای میانه سلطه پبدا کند. خدایان نگران قدرت خود شده بودند و از ویشنو کمک خواستند. ویشنو اندیشید ومدتی بعد در قالب فرزند کاشیپا از همسرش آدیتی متولد شد. نام او را وامنا گذاشتند. وامنا پس از چند سال به موبدی کوتاه قد تبدیل شد و نزد بالی رفت تا از او حاجت بخواهد. بالی گفت: ای موبد کوتاه قد خواهش تو چیست؟ وامنا گفت: من در دنیا هیچ ندارم و همه اقلیم ها در فرمان توست؛ من فقط زمینی می خواهم که بتوانم سه گام در آن بپیمایم. بالی نگاهی به قد او کرد . گفت در هر اقلیم که می خواهی سه گام بردار. آنگاه وامنای کوتوله که در واقع ویشنو بود رشد کرد و بزرگ شد، چنان بزرگ که با دوگام اول سراسر زمین راطی کرد و چون جایی برای گام سوم نیافت بر سر بالی گام گذارد و او را به جهان زیرین فرستاد. به این ترتیب بالی به عظمت ویشنو و ناتوانی خود اعتراف کرد و تسلیم قدرت ویشنو شد. ویشنو به پاس این اعتراف پادشاهی دنیای زیرین را به او سپرد.

ویشنو در دوران ودایی گاهی با ایندرا یکی می شود، که همان اتحاد دانش و قدرت ست. ویشنو که قانون کائنات است به یاری ایندرا که سلطان جهان و تجسم همان قانون ست می شتابد تا وریترای اهریمن را نابود کند. ویشنو را ایندرای دوم یا برادر کوچک ایندرا می نامند. شمایل ویشنو را به شکل مردی جوان با چهره ای بشاش نشان می دهند. رنگ او آبی ست و چهار دست دارد. تن پوش زرد، تاج، گردن بند و بازو بند، حمایلی بر شانه و حلقۀ موی طلایی بر سینه از دیگر مشخصات شمایل ویشنوست.

خدایان آسمانی فردی

گفته شد در یک دسته بندی خدایان آسمانی هند باستان به دو دسته خدایان گروهی و فردی تقسیم می شوند. خداسان آسمانی گروهی پیشتر گفته شد؛ خدایان آسمانی فردی شامل چهار خدا به نام های دیائوس Dyaus، سوریا Surya، اشوین ها Asvins و اوشاس Usas است.

دیائوس

دیائوس از کهن ترین خدایان آسمانی ودایی ست که قدمتش به دوران هندو اروپایی می رسد. او را خدای آسمانها یا پدر آسمان می خواندند. و همسرش پریتوی را الهۀ مادر و خدای طبیعت می دانستند. هندیان باستان باور داشتند خدایان و انسان زاییدۀ دیائوس و همسرش پریتوی هستند. باور به پدر و مادر جهانی فقط مربوط به فرهنگ هند نیست، با این تفاوت که در برخی فرهنگها آسمان پدر و زمین مادرتلقی می شود؛ و در برخی فرهنگ ها این تلقی وارونه است. با این وجود، در بیشتر فرهنگ های باستانی آسمان که نیروی بارور کننده (باران) درآنست را پدر و زمین را که پذیرای نطفه وپرورش دهندۀ آنست را مادر هستی تلقی کرده اند. دیائوس را گاهی با زئوس و اورانوس یونانی یکی دانسته اند. هندیان باستان نور و رنگِ برق (آذرخش) و قوۀ حاصلخیزی نهفته در باران را از او می دانستند و او را به شکل توسنی سیاه رنگ و مزین به مرواریدهای درخشان تصویر می کردند.

سوریا

سوریا خدای خورشید از مشهورترین خدایان ودایی ست. او هم منطبق با کالبد فیزیکی خورشید است هم تجلی عظمت آتش، منبع و منشأ نور، گرما و زندگیست. اشراف سوریا بر جهان با برج های دوازده گانۀ سال نسبت دارد. برای انسان های باستان، خورشید قوی ترین و مهربان ترین قوای طبیعت بود و به همین دلیل از نخستین خدایان انسان است. مردم باستان از جمله هندیان خورشید را روح جهان می دانستند. نورانی بودن خورشید موجب شد او را چشم میترا، اَگنی ودیگر خدایان بدانند. سوریای هندی با اهورای ایرانی که چشم اهوره مزداست مطابقت دارد.

تصور هندیان از این ایزد، موجودی زرین با چشمانی قهوه ای، ریش وگیسوانی زرین است. حتی نوک ناخن هایش نیز تابان است. او چکمه های بلند و کمر بند مرصع دارد و سوار بر ارابه ای از طلا در دل تاریکی سیر می کند، فانی و جاوید را در مکان های مناسب خود قرار می دهد. ارابۀ سوریا یک چرخ دارد و دو اسب آن را می کشند. او در ارابۀ خود بر گل نیلوفری می نشیند. ارابه رانِ سوریا Aruna یا سرخ فام نام دارد. ارونا که خود ایزد سحر است، جلوی سوریا روی ارابه می ایستد تا جهان را از خشم سوزندۀ خورشید در امان نگه دارد. به دلیل زیاد بودن سنگ در هند و رواج سنگ تراشی تمثال های سوریا از سنگ به رنگ های سرخ ، مسی و قهوه ای ساخته شده است.

نسب سوریا در منابع مختلف به گونه های متفاوتی نقل شده است. در پوراناها او فرزند کاشیاپا و ادیتی شناخته می شود. راماین خورشید را فرزند برهما (جهان آفرین) می داند. کورماپورانا برای سوریا چهار همسر معرفی می کند.

اشوین ها

بر اساس اسطوره ای در مهابهاراتا حرارت خورشید به قدری زیاد بود که همسرش Samjna نتوانست او را تحمل کند پس جای خود را به سایه سپرد و به جنگل پناه برد. او برای پنهان ماندن از چشم خورشید خودرا به شکل مادیانی درآورد ولی سوریا با تیزبینی ویژه ای که داشت او را پیدا کرد، سوریا نیز خود را به شکل اسبی درآورد و با همسرش درآویخت. نتیجۀ این آمیزش دو فرزند به نام اشوین بودند که به آن ها اشوین ها می گفتند. بعدها اشوین ها بعنوان خدایان کشاورزی پرستیده شدند. اشو در سانسکریت به معنی اسب است و از این جهت آنان را اشوین می نامند که سرِ اسب دارند.

در افسانه ای گفته می شود پس از تولد اشوین ها سوریا همسرش را نزد خود باز گرداند، آنگاه پدر همسرش یک هشتم شعاع های او را چید. بریده های شعاع به زمین ریخت و ویشنو از آنها سلاح سه شاخۀ شیوا، گرز کوبرا Kubera ، نیزۀ کارتیکیا Karttikeya و سلاح های خدایان دیگر را ساخت.

اوشاس

در ریگ ودا اوشاس الهه سحر گاهان و زنی زیبا و جوان است. او خواهرشب و معشوقه یا همسر خورشید و دختر آسمانست. اوشاس هر صبح پیکر زیبای خود را برای جهانیان به نمایش می گذارد. او بیدار کنندۀ موجودات همیشه جوان است. صد ارابۀ زیبا او را پیش می برند. اوشاس در پی خود سوریا را به پهنۀ آسمان می آورد. او را به خاطر از بین بردن تاریکی ستایش می کنند. اوشاس ضامن زندگی و نیروی محرکۀ همۀ موجودات است. او را با نور و ثروت مقارن می دانند.

گاو در هند مقدس است و بقای مردم به او باز بسته است، اوشاس را مادر گاوها میدانند که سینه های سپید و نورانی خود را برهنه می کند تا انسان از نور زندگی بخش و جلوۀ زیبای او بهره مند شود. او به رغم این همه سخاوت و برکت گناهکاران را مجازات می کند. او شکارچی ماهری ست که با تیر خود جان انسان ها ر ا می گیرد. از آنجا که طلوع با گذشت زمان پدیدار می شود اوشاس را یادآور مرگ نیز می دانند. هندیان او را برای افزایش طول عمر پرستش می کردند. در کتاب براهمنا به رابطۀ نامشروع اوشاس و پدرش اشاره شده است.

ادامۀ خدایان هند را در “خدایان در سپهر باستان- خدایان هند ۲ می توانید پی بگیرید.

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.