هوم خداست یا گیاه

هوم خداست یا گیاه؟

هوم خداست یا گیاه؟ هوم بی تردید یکی از کهن ترین و ارجمندترین خدایان ایران باستان است. ایزدی دیرپا که ردپایش را از کهن ترین متون ودایی تا امروز میتوان دنبال کرد. هوم شکل دگرگون شده هَئومه در اوستایی و سومَه در سانسکریت است. هوم از بن هند و اروپایی هَو یا سَو و مصدر هند وایرانی سَئومَه Sauma گرفته شده و به معنی فشردن و له کردن است. گفته می شود ریشه این واژه در زبان پیشا هند و اروپایی Sewh بوده که از این ریشه واژه ی son در زبان انگلیسی و واژه هایی همانند در زبان های دیگر اروپایی باقیست.

در پاسخ به این پرسش که هوم خداست یا گیاه؟ میتوان گفت هوم چیزی بیش از یک گیاه یا نوشابه، و ایزدیست که برایش قربانی می کردند و بخش های معینی از قربانی از آنِ او بود. هوم به روشنی با نیروهای گیاهی پیوند دارد و از نامش برمی آید که از همان آغاز آیینی داشته است که در آن گیاه هوم را می ساییدند و فشرده اش را از آن بیرون می کشیدند. فشرده ی گیاه هوم کاربردی آیینی داشته و موجب جاودانگی روح می شده است.

عکس از کتاب گیاه هوم، کوروش قاسمیان و اردشیر بهمردی

هوم ایزدیست که مانند مهر سرزمین های ایرانی را در برابر کینه و خشم دشمنان پاسداری می کرده و قدرتِ پا، زورمندی ِ دست، سویِ چشم و تیزیِ گوش کسانی را که به خانمان و روستا و شهر و کشور ایرانی هجوم می بردند را می گرفته است. در یسنه هات ۹، بند ۲۷ به بعد می خوانیم:

“ای هوم!و… نیرو و پیروزی و گشایش بسیار رهایی بخشِ ترا برای تن خویش خواهانم. ما را از کینه ی کینه وران رهایی بخش! منش خشمگینان را از ما بگردان! هر آنکس که بدین خانه، بدین روستا، بدین شهر و بدین کشور آسیب رساند، نیروهای پاهای او را برگیر و دو گوش او را کر و منش او را پریشان کن!”. در همین بند هوم مانند ایزد مهر، کین ورز یا اَکتَه خوانده شده این کین ورزی صفت ویژه مهرست که در گاهان از آن بعنوان صفتِ منفی مهر یاد شده است. بنابراین اگر بخواهیم ساده و کوتاه به این پرسش که هوم خداست یا گیاه پاسخ دهیم می گوییم هوم خدایی در قالب گیاهست.

هوم در اوستا

در پاسخ به این پرسش که هوم خداست یا گیاه؟ نگاهی می کنیم به اوستا. هوم به گفته ی اوستا خانه ی خدا، دهخدا، شهربان و شهریاریست که در پاکی و فرزانگی سرآمدست(هات۹، بند۲۷). کسی ست که مزدا نخستین بار کُشتیِ ستاره آذین مینوی ِ بر ساخته ی دین نیک مزدا پرستی را برای او آفرید و از همان وقت، هوم کمر بر میان بسته بر فراز کوه نگاهبان منثره است (هات۹، بند۲۶). هوم در اوستا شهریار کامروایی است که به نیروی خود متکی ست. او بسیار داناست و سخنان راست گفته را می داند و از پرسیدن در باره سخنان راست گفته بی نیازست (هات۹، بند۲۵). در اوستا در یسنه، هات ۹ آمده: به هاوَنگاه که زرتشت [پیرامون] آتش را پاک می کرد و می آراست و گاهان می سرود، هوم نزد وی آمد و خود را بدو بنمود. زرتشت پرسید: کیستی ای مرد که با جان تابناک و جاودانه ی خویش، به دیدگان من نیکوترین پیکری می نمایی که در جهان استومند دیده ام؟ هوم پاسخ داد: من هَومِ اَشَوَنِ دور دارنده ی مرگ هستم. به جستجوی من برآی و از من نوشابه برگیر. مرا بستای؛ آنچنانکه واپسین سوشیانتها مرا خواهند ستود. بنابراین هوم در متون ایرانی دور دارنده ی مرگ (یا دورئَوشَه) است. به سخنی دیگر هوم ایزدیست که زندگی دیرپا می بخشد.

هوم چه ویژگیهایی دارد؟

بر اساس اوستا هوم نیک است. خوب و بر پایه ی راستی آفریده شده باعث فرزانگی و بالندگیست، دلیری می آورد، درمان بخش، نیرومند و پیروزست.

آنگاه زرتشت گفت:

درود بر هوم! هومِ نیک، هومِ خوب آفریده، [هوم] راست آفریده، نیکِ درمان بخش، برزمند، خوب کنش و پیروز…

ای [هومِ] زرین! سرخوشی ترا [بدین جا] فروخوانم. دلیری، درمان، افزایش، بالندگی، نیرومندی تن و هرگونه فرزانگی را [بدین جا] فروخوانم.

یسنه، هات۹، بند ۱۶ و ۱۷

در این توصیف آنجا که هوم نیک و خوب و راست آفریده است به خرد و دانش و مکاشفه مربوطست و آنجا که برزمند و خوب کنش و پیروز است کرداری مانند ارتشتاران و جنگاوران دارد. هوم ایزدیست که هم خود برزمند و پیروزست و هم دلیری و پیروزی می بخشد. ایزد هوم بخشنده است. بهترین زندگانی، بهشتِ روشن و پرآسایش، تندرستی و طول عمر می بخشد:

ای هوم دوردارنده ی مرگ!

این نخستین بخشش را از تو خواستارم:

بهترین زندگیِ اَشَوَنان-[بهشتِ] روشنِ همه [گونه]آسایش بخش[مرا ارزانی دار].

ای هوم دوردارنده ی مرگ!

این دومین بخشش را از تو خواستارم:

[مرا] تنندرستی [ارزانی دار].

ای هوم دوردارنده ی مرگ!

این سومین بخشش را از تو خواستارم:

جانِ [مرا] زندگی دیرپای [ارزانی دار]

ای هوم دوردارنده ی مرگ!

این چهارمین بخشش را از تو خواستارم:

[چنان کن] که من کامروا، دلیر و خرسند بر این زمین درآیم و درهم شکننده ی ستیزه و شکست دهنده ی دُروَج باشم.

ای هوم دوردارنده ی مرگ!

این پنجمین بخشش را از تو خواستارم:

[چنان کن] که من پیروزمند و در جنگ شکست دهنده بر این زمین درآیم و درهم شکننده ی ستیزه و شکست دهنده ی دروج باشم.

این ششمین بخشش را از تو خواستارم:

[چنان کن] که نخستین [بار]، ما از دزد و راهزن و گرگ بوی بریم؛ که هیچ کس پیش از ما بوی نبرد؛ که ما همیشه از پیش بوی بریم.

یسنه، هات۹، بند۱۹-۲۱

بنابراین در اوستا گفته می شود هوم ایزدیست که میتواند بهترین زندگی و آسایش همراه آن را ببخشد، میتواند تندرستی و زندگانی دراز دهد، میتواند شهریاری دهد و نیز می تواند شهریاری را از کسی بگیرد، او می تواند کامروا کند، دشمنان و دیوان و مردمان دُروَج، جادوان و پریان، ستمکاران و کَوی ها و کَرَپ ها، تباهکاران و اَشموغانِ دوپا و گرگان چارپا را شکست دهد:

ترا [بدین جا] فروخوانم تا چونان شهریاری کامروا، درهم شکنده ی ستیزه و شکست دهنده ی دروج به میان آفریدگان درآیم.

ترا [بدین جا] فرخوانم تا ستیزه ی همه ی بدخواهان را در هم شکنم:[چه] دیوان و مردمان [دُروَند]، [چه]جادوان و پریان، [چه] ستمکاران و کوی ها و کرپ ها، [چه] تباهکاران و اشموغان دوپا و گرگان چارپا، [چه] سپاه گسترده ی دشمن را که به فریب تاخت آورد.

یسنه، هات ۹، بند ۱۷ و ۱۸

هوم به زنان پسران نامور می دهد:”هوم زنان زاینده را پسران نامور و فرزندان اشون می دهد” (هات۹، بند ۲۲). همچنین به دوشیزگان همسرانی پیمان شناس می بخشد:”هوم دوشیزگانی را که دیر زمانی شوی ناکرده مانده باشند-همین که از آن خردمند خواستار شوند- شوهری پیمان شناس می بخشد”(هات ۹، بند ۲۳).

آیاهوم روانگردان است؟

در بند ۱۶ هات ۹ یسنه آمده است: [هومِ] زرینِ نرم شاخه که نوشابه اش روان را بهترین و شادی بخش ترین آشامیدنی ست. بنابراین هوم شاخه ی زرین (زرد رنگ یا طلایی) است که شیرابه ای دارد. این شیرابه قابل نوشیدن است و بهترین و شادی بخش ترین نوشیدنی هاست. از اینرو هوم ایزدی در قالب گیاهست که با تأثیر روانگردان تجلی می کرده است. در اوستا بارها به سرخوشی برآمده از نوشیدن هوم اشاره شده است. این سرخوشی تا آنجاست که می تواند باعث چیره شدن به دیو دروغ شود. این نوشابه علاوه بر آنکه بیماریها را درمان می کند و دلیری و بالندگی و قدرت تن می آورد؛ مقدار کمی از آن برای کشتن هزار دیو بس است.

[زَوت:]

هوم برافزاید، [اگر] بستایندش.

نیز کسی که هوم را بستاید، پیروز می شود.

نیز کمترین فشرده ی هوم، نیز کمترین ستایش هوم، نیز کمترین نوشابه هوم، کشتن هزار دیو را بس است.

یسنه، هات ۱۰، بند۶

براساس بخش های مربوط به آیین هوم در اوستا آشکارست که هوم محور آیین های زوهَر بوده است. به این معنی که هوم عنصری مقدس بوده که آبِ پیشکش شده به ایزدان را تقدیس می کرده و به این شکل ارتباط میان آسمان و زمین را برقرار می کرده است. هوم با آب در می آمیخت و چون ایزدی آسمانی بود، آب و نیایش های خوانده شده بر آن را به آسمان و نزد خدایان بالا می برد. درست همانطور که آتش محور اصلی مراسم میزده بود و گوشت قربانی شده را می سوزاندند و بو و دودِ آن را به هوا می فرستادند تا غذای خدایان شود.

در رساله پهلوی از دارویی نام برده می شود که آن را داروی خرسندی می خواند. در این رساله این دارو مینوی دانسته شده که در شرایط سختی و دشواری می تواند موجب شادی و خرسندی شود. شیوه ی ساختن این دارو با مفاهیمی انتزاعی و اندیشه هایی گزاره نما آورده شده و گفته می شود برای تهیه این دارو باید اندیشه هایی مانند اینکه “اگر این نکنم چه کنم”، “از این بدتر هم شاید بشود”، “از امروز تا فردا شاید بهتر شود” و… با وزن هر کدام یک دانگ آورد؛ آنگاه تمام این اندیشه ها را در هاون شکیبایی ریخت و با دسته هاون نیایش کوبید و به پرنیان توکل بیخت و هر بامداد دو قاشق از آن را خورد! اینجا هاون و دسته هاون ماهیتی مینوی دارند و مراسم درست کردن دارویی در عالم معنا با ابزاری مانند آنچه هوم را با آن می سایند؛ انجام شده است.

هوم چیست؟

براساس متون ایرانی و ودایی آشکارست که هوم خداست آن هم خدایی در قالب گیاه. حال این هوم واقعا چه نوع گیاهی بوده است؟ پژوهشگران نظرهای گوناگونی دارند. برخی می گویند قارچ توهم زای آمانیتا Amanita muscarina همان هوم بوده که تا دوران معاصر هم شَمَن های سیبری در مراسم و برای ایجاد خلسه از آن استفاده می کرده اند. اما آنچه در اوستا و وداها در باره ی محل رویش این گیاه آمده با آنچه امروزه از قارچ آمانیتا می دانیم؛ سازگار نیست.

قارچ آمانیتا

در نهمین ماندالای ریگ ودا آمده این گیاه در کرانه های سرسبز دریاچه شاریاناوات می روید. همچنین اشاره می کند که این گیاه در کوه وجود دارد. سومه در این سروده ها با صفت سبز ستوده شده و دارای ساقه ای برافراشته و برگهایی زرد و سبز است.

در اوستا هوم گیاهی ست با شاخه های نرم و پرگوشت و زرین که بر ستیغ کوهستانها و ژرفای دره ها می روییده است. شاخه ی این گیاه شیره ای سرمست کننده داشته و در یسنه جاهایی را محل رویش هوم می داند که امروز برای ما ناشناخته است مانند ستیغ البرز، پرتگاه ویشپَتَه، سپیت گونَه، تهیگاه کوه کوسروپَتَه، کوههای اوپائری سئنَه و ستَروسارَه که اقلیم طبیعی رویش این گیاه بوده است (یسنه، هات ۱۰، بند ۱۱ و ۱۲).

بنابراین پاسخ پژوهشگران به این پرسش که آیا هوم خداست؟ یکسان است همه آنها باورمندند که هوم خدایی گیاهیست. اما این گیاه چیست؟ نظر پژوهشگران با هم فرق دارد. دکتر شروین وکیلی می گوید با توجه به آنچه در باره محل رویش گیاه هوم در اوستا و وداها آمده، محل رویش این گیاه با اقلیم مناسب برای رویش گیاه فرفیون Euphorbia griffighii و نیز چند گونه اِفِدرا (Ephedra major, Ephedra sinica, Ephedra distachya) سازگارست. او می گوید همه ی این گیاهان اثر روانگردان خفیفی دارند. اما در میان فرفیون و افدرا، افدرا گزینه بهتری برای همانندی با هوم است.

افدرا را در ایران ریش بز واُرمَک نیز می نامند. اما در غرب افغانستان افدرا با همان نام هوم شناخته می شود و در گویش یغنابی که تنها بازمانده ی زبان سغدیست، آن را خوم می نامند. دکتر وکیلی می گوید بر اساس شواهدی که از قرن ۱۹ میلادی از زرتشتیان سنت گرای یزد در دست داریم، نشان می دهد که آنها گیاه افدرا را در مراسم خود استفاده می کردند و نیز این گیاه را برای مراسم پارسی های هند هم می فرستادند. بنابراین میتوان گمان کرد که گیاه اساطیری هوم همان افدرا بوده است.

افدرا چیست؟ آیا هوم همان افدراست؟

گیاه افدرا یا ریش بز درختچه ی کوچکی ست که در حالت تناوری بین نیم تا یک متر ونیم بلندی دارد. این گیاه در بلندی های کوه ها می روید. پیرامون تهران و نیز بر فراز صخره های کوهستانی، در میان سنگها میتوان آن را پیدا کرد. افدرایی که میان سنگها در بلندیهای کوهستان می روید شباهت شگفتی به آن هوم باستانی دارد که در اوستا توصیف شده است. این گیاه ساقه هایی گوشتالود دارد که تمام سال سبزند. شیره ی زردی که در این شاخه ها جاریست همانست که برای ساختن پَراهَوم استفاده می شده است. این گیاه وحشی ست و شکل اهلی شده ی آن هنوز شناسایی نشده است.

از آنجا که شاخه های آبدار این گیاه به راحتی می سوزد، گمان می رود در گذشته های دور در آیین برافروختن و نگهداری آتش کاربرد داشته است. گیاه هوم پس از رسیدن و بالغ شدن رنگش تغییر می کند و شاخه هایش زرد می شود و این همانست که در اوستا هوم زرین خوانده شده است.

گونه هایی از افدرا در ایران پیدا شده دارای آلکالوئیدی ست به نام افدرین که مصرف آن موجب برافروختگی و هشیاری، بالارفتن ضربان قلب، بالارفتن فشارخون، افزایش سرعت سوخت و ساز بدن و گشاد شدن لوله های هوایی شش می شود. نیبرگ می گوید زرتشت دین خود را برابر جرگه ها و انجمن هایی رازورز و رمزآلود که خدایان کهن پارسی را می پرستیدند پدید آورد. بنابراین میتوان اینطور انگاشت که هوم از خدایان ایرانیان باستان پیش از زرتشت بوده است.

هوم خدای هنر

دانستیم که هوم خداست و گیاهست. اما چرا گفته می شود هوم خدای هنر در ایران باستان است؟ نوشابه هوم از ساقه های گوشتالود گیاه هوم به دست می آید. این ساقه ها را در آیینی می فشردند و از شیرابه ی آن نوشابه ای می ساختند. نوشابه ای که شادی آور و قدرت دهنده و درمانگر بود و مقدار کمی از آن برای کشتن هزار دیو بس بود. الهامات هنری زیر نوشیدن این نوشابه بروز می کند. بنابراین هوم را در ایران باستان خدای هنر می دانستند که هنر را می آفریند و آن را بر فراز البرز می نشاند:

ترا ای دلیرآفریده ی دادار، خداوندگار هنر پدید آورد.

ترا ای دلیر آفریده ی دادار، خداوندگار هنر بر البرز کوه فرونشاند.

هات۱۰، بند ۱۰

هوم و آیین برابری اجتماعی

هوم ایزدیست که اختلاف طبقاتی را در می نوردد. این ویژگی یا به خاطر اینست که در مراسم نوشابه ی هوم را به یک اندازه به توانگر و تهیدست می دادند؛ یا به خاطر اثر شادی آور نوشابه ی هوم که در تنگدستان و بلندپایگان یکسان شادی ایجاد می کرد.

هوم را نیایش می کنم که منش درویش و توانگر را یکسان بزرگ می کند.

هوم را نیایش می کنم که منش درویش را چنان بزرگ می کند، که او به آرزوی خویش برسد.

هات ۱۰، بند۱۳

تفاوت هوم با شراب های دیگر

هوم در متون ایرانی نوشابه ای شادی بخش و مقدس است که آن را در آیینی از ساییدن گیاه هوم که گمان می رود همان افدراست تهیه می کردند. آیا این نوشابه شادی بخش همانند شراب های دیگر بوده است؟ پاسخ اینست: خیر!

هوم با همه ی شراب ها و می های دیگر فرق دارد. چرا که همه ی شراب ها خشم خونین درفش را به بدن شرابخوار می دهند اما هوم فقط رامش و اشه می آورد و باعث سبکی روان می شود. هوم را بیشتر با شیر و آب می آمیختند و اثر هوم رقیق شده بر دستگاه عصبی پاراسمپاتوتونیک بوده و گونه ای سستی و رخوت و سرخوشی آرام و خواب مانند ایجاد می کرده است. البته عصاره ی غلیظ آن موجب تحرک و فعالیت می شده است چرا که یکی از چیزهایی که هوم می بخشیده افزوده شدن دلیریست که با نوشیدن هوم علیظ به دست می آمده است. این دو حالت رخوت و دلیری در دو وضعیت نوشیدن هوم رقیق و غلیظ با تإثیر افدرین سازگارست. به این معنی که مقدار کم افدرین هم سرخوشی و شادابی و مقدار زیادش تحرک می آورد.

در آداب نوشیدن هوم گفته می شد نوشنده ی هوم نباید مانند گاودرفش خود را به جنبش درآورد:”آنانکه هوم نوشیدند، نباید به دلخواه خویش همچون «گاودرفش» در جنبش باشند. آنانکه از تو (هوم) سرخوشی یابند، باید زنده دل به پیش روند و ورزیده به درآیند(هوم یشت،هات ۱۰، بند ۱۴)”. بنابراین کسی که هوم می نوشد باید سرخوشی اش را مدیریت کند تا زنده دل پیش رود و ورزیده به درآید. گمان می رود شکلی کهن از مراسم هوم وجود داشته که نوشندگان در آن جست و خیز می کردند و مانند پرچمی در باد می رقصیدند.

گفته می شود هوم و مراسم آن در دین زرتشتی در برابر نوشیدنی محرک دیگری بوده که ممکن است شراب انگوری بوده باشد. در برجسته ترین جای گاهان هوم در برابر می (مِذَه) آمده و گفته شده که می پلیدست و کرپنان با نوشاندن آن مردم را فریب می دهند و کوان (کوی ها) به پادشاهی بد و آسیب رسان تبدیل می شوند. از تقابل هوم و می چنین بر می آید که می همان شراب دارای الکل بوده است. چرا که الکل قدرت تشخیص و درک را مختل می کند و به ابراز خشم و کشمکش افراد دامن می زند. گفتنی اینکه واژه «می» بازمانده ی همان مِذَه است.

دکتر شروین وکیلی می گوید اگر حدس من درست باشد که میِ خشم آور همان شراب انگوری بوده ما با دو نوشیدنی گیاهی روانگردان روبرو هستیم. یکی هوم که تأثیری هشیارکننده و الهام بخش دارد و دیگری شراب انگوری که به ویژه در آیین مهری رواج داشته و به خاطر اثرش بر دلیری و پرخاشگری به طبقه ی ارتشتاران و جنگاوران پیوند داشته است. زرتشت آشکارا هوم را بر شراب انگوری برتری می دهد و شراب خشم آور را نکوهش می کند.

منبع:

  • اسطوره شناسی ایزدان ایرانی، دکتر شروین وکیلی
  • اوستا، دکتر جلیل دوستخواه

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

2 دیدگاه روشن هوم خداست یا گیاه؟

  • چرا ایرانیان اجازه میدهند که احریمنان اجنبی ارزشها و نمادها و افکار ما را بی ارزش کنند

    • درود دوست ارجمند! منظور شما را از این پرسش کلی به درستی متوجه نشدم. اما بطورکلی ارزشها نمادها و افکار ما هرگز بی معنی نیست و بی معنی نشده حتی شاید بیش از خود ایرانیان دانشمندان ایران شناس غیر ایرانی روی این موارد کار کرده اند. در ایران امروز هم که می بینیم هر کس با هر اندازه دانش در پی یافتن همین ارزشها به تاریخ و فرهنگ ایران برمی گردد و مطالعه می کند و تشنه دانستن بیشتر است.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.