آتنا درایلیاد و ادیسه

آتنا درایلیاد و ادیسه دو چهره و دو رویکرد دارد. او که در اساطیر یونان الهه جنگ وخردست، بنا بر افسانه های یونانی از سر زئوس به دنیا آمد. دکتر سعید فاطمی در کتاب ارزشمند مبانی فلسفه اساطیر یونان و رم، در بحث مفصلی در باره این الهه باستانی یونان از دید فیلسوفان، نقش آتنا در ایلیاد و ادیسه را بررسی می کند. به گفته دکتر فاطمی خرد، مظهری از آتناست ولی در واقع نشانه ای از خدای خدایان (زئوس) است. آتنا همان زئوس است که در آیین ارفه ای ها Orphiques او را نرینه Male یا مادینه Femelle شناخته اند. در میت Mythe های کهن، آتنا را فرونزیس Phronesis نامیده اند که دختر زئوس است و از سر او به دنیا آمد. افلاطون و برخی فیلسوفان در باره تولد آتنا از سر زئوس می گویند چون سر مرکز اندیشه های عالیست پس آتنا مظهر این هوشمندی و کیاست است. زنون و کریزیپ ولی مرکز عقل را در سینه می دانند ومی گویند عقل در سینه پخته می شود و بصورت کلام نقش می بندد. به نظر این دسته از فیلسوفان تولد آتنا از سر زئوس از این نظریه جدا نیست.

مفسران آثار هومر تلاش کرده اند بین این دو نظریه پیوندی برقرار کنند. به این معنی که قدرت کارهای انسان را بطور معجزه آسایی با راهنمایی آتنا همگام کنند. به ویژه آنچه را هومر در ایلیاد و ادیسه، در سیمای قدرتی فراطبیعی مجسم کرده، به الهه عقل و قدرت عقلانی در برابر تمایلات جسمی پیوند زنند و واکنش آن را در روح شخصیتی مانند آشیل Achile یا احتیاط الهی را در اولیسUlysse، دوقهرمان اصلی این دو اثر نشان دهند. خشم آشیل جنبه انسانی و زمینی دارد همانطور که احتیاط و دوراندیشی اولیس زمینی است. و این برای فیلسوفان دلیلی ست تا بگویند ارباب انواع غیر از نقش آسمانی و مینوی مظهرهایی زمینی دارند.

آتنا در ایلیاد

در بررسی دو چهره ی متفاوت از آتنا در ایلیاد و ادیسه نخست شخصیت آتنا در ایلیاد را برمی رسیم. ایلیاد داستان جنگ بین آخاییان (یونانی ها) با ترویاییان است. جنگی که به نام جنگ ترویا (تروآ) شناخته شده است. آتنا دراین جنگ راهنمای آشیل است. او برای پاسداشت انگیزه جنگ، تلاش می کند؛ تا جایی که گاهی برابر زئوس می ایستد یا از او سرپیچی می کند. برای پژوهشگران هیچ قسمتی از این دو اثر به اندازه سرود نخست جالب نیست. آنجا که آتنا برای خاموش کردن خشم آشیل به او نزدیک می شود:

ای الهه خرد، خشم آشیل فرزند پله Pelee را خاموش کن که خشمی دلازار است و دردهای بی شماری برای همه فراهم کرده است! جوانان مغرور را به کام مرگ افکنده و پیکرهای عزیزشان را طعمه سگان و پرندگان نموده تا اراده زئوس خدای خدایان را انجام دهد.

آتنا آرام رو به آشیل نموده گفت: من از آسمان فرود آمده ام تا خشم ترا فرو نشانم. بس کن! دست از شمشیر بدار. آشیل بدو پاسخ داد: فرمانی را که از سوی تو و هِرا باشد پذیرنده ام.

ایلیاد، سرود نخست

اینجا آشکارست که آشیل دمی بر خشم خود چیره می شود تا خرد را به یاری، و از او فرمان بگیرد. برای هومر، آن خرد جز آتنا چیز دیگری نیست. خردی که با جهان برتر و آسمان در پیوند است در حالیکه خشم آشیل جنبه مجازی و استعاری انسانی را نشان می دهد. این بهترین نمونه است تا دیدگاه برخی فیلسوفان را مبنی بر اینکه همه ی چیزها، هم نقش آسمانی و مینوی دارند و هم نماد زمینی؛ نشان دهد. هومر تأکید می کند آتنا الهه آسمانی است و می خواهد ثابت کند خرد انسانی بارقه ای از خرد جهانی ست، و همین خردست که در روح کسی مانند آشیل حلول، و خشم او را به یقین و پیروی دگرگون می کند.

آتنا و گرم کردن آتش جنگ

در سرود چهارم ایلیاد از نشست خدایان سخن گفته می شود. خدایان در پی اختلافی که بین شان پیدا شده تصمیم می گیرند که آتنا به زمین بیاید و به مردم آکائی دشنام دهد و ترویایی ها را برای شکستن پیمان برانگیخته و به جنگ بکشاند. در زد و خورد روز نخست منلاس زخمی می شود و آگاممنون لشکر آکایی را برمی انگیزد و بالاخره بین آکائی ها و ترویایی ها جنگ در می گیرد. اینجا آتنا دیگر در پی فرونشاندن خشم نیست بلکه واژگونه ی آن تلاش می کند که آتش جنگ را گرم نگه دارد.

آتنا و دیومد

در کارهایی که آتنا در ایلیاد انجام می دهد، جنبه جنگجویی همگام با فرزانگی کاملا پیداست. به ویژه اینکه الهه خرد قهرمانان را رهبری می کند تا به پیروزی برسند. ، در ایلیاد وقتی هراکلس کارهای خود را آغاز می کند، آتنا نه تنها او را مجهز و مسلح می کند بلکه قاشقک هایی به او میدهد که صدای آن پرندگان دریاچه استنفال Stymphale را نخست به وحشت می اندازد و سپس با تیر همه را می کشد. در سرود پنجم آتنا نقش روشنگری را دارد که وقتی دیومد Diomede از پشتیبانی او یقین پیدا می کند حتی قدرت زخمی کردن آفرودیت را پیدا می کند:

دیومد دلاور چنین آغاز کرد: ای آتنا! ای دختر شکست ناپذیر زئوس! اگر با پدرم و من سازگاری، در میان آتش جنگ در کنار ما جای داشته باش و ما را بدانسان که شایسته است یاری کن. کاری کن که دشمن گستاخ گرفتار شود و هدف زوبین من قرار گیرد. دعایش را آتنا پذیرفت و دیومد به هنگامه کارزار شتافت و بر مردم تروآ تاخت.

دانشمندان علم اخلاق می گویند عقل عملی ( در اینجا آتنا)، نادانی و ناآگاهی (در اینجا دشمنان دیومد)، را نابود می کند. و موجب می شود انسان فرصت های زودگذر و تمایلات را (در اینجا آفرودیت)، کوچک بشمارد.

آتنا و پانداروس

برای مردم یونان باستان داستان پانداروس نمونه ای از مجازات کسی است که سنت های اخلاقی را زیر پا می گذارد، و از الهه خرد پیروی نمی کند. پانداروس تا اواخر دوران هلنیسم، برای مردم یونان نمادی از تأمل بود. زیرا او مسائل طرح شده از سوی خدایان المپ را با اندیشه های عالی انسانی همگام می کرد. ولی پرسش اینجاست؛ آیا سیمای نازیبایی که پانداروس در اساطیر از نافرمانی ساخته بود، دلیل اصلی مجازات اوست؟

پانداروس فرمانده سپاهی از مردمان لیسی است که به کمک پریام پادشاه تروآ فرستاده شده است. او فرزند ایکائون است و گفته می شود ایکائون تیراندازی را از آپولون آموخته است. وقتی نبرد میان منلاس و پاریس از دو سپاه یونان و تروآ می رفت تا پایان یابد؛ آتنا خود را به شکل مردی از اهالی تروآ به نام لائودوکس درآورد و نزد پانداروس رفت و او را وادار کرد که تیری به سوی منلاس پرتاب کند. با پرتاب این تیر دوباره آتش جنگ گرم شد. پانداروس دیومد را هم کشت. از نظر اخلاقی می گویند چون پانداروس کاری غیر اخلاقی کرد پس تنبیه شد. ولی سخن اینجاست که پانداروس به تحریک آتنا و به خواسته او به سوی منلاس تیراندازی کرد، پس آیا سرنوشت نقشی در اجرای طرح آتنا داشته و اندیشه خدایان ادامه جنگ را رقم زده است؟ افلاطون در کتاب جمهورRepublique به تندی از این بخش انتقاد می کند که آتنا چون الهه خرد و هوش بوده آیا قدرت فریبایی، وسوسه و جنگ افروزی را نیز داشته است؟ سوفوکلس Sophocle نیز در اثر بنام خود، آژاکس Ajax می نویسد آتنا حتی اولیس را وسوسه کرد. خود هومر هم در سرود هیجدهم ایلیاد می گوید آتنا هکتور را فریب داد.

پروکلوس Proclus نظر هومر را در اغوای پانداروس مردود می شناسد و در نتیجه مبنای میت آتنا و یا زئوس را در محیط قدرت آسمانی که دارند متزلزل می کند. شاید با این نگرش که اگر آتنا برخلاف خواسته خدایان صلح موقت میان دو لشکر را به هم زده باشد آیا این خودسری او بدون هیچ واکنشی برای زئوس پذیرفتنی ست؟ اگر خدایان هم خواستار ادامه جنگ بودند از آنجا که افسون و حیله گری در خور قدرت زئوس و آتنا نیست پس این افسون را که آتنا در شکل انسانی، پانداروس را به تیراندازی برخلاف پیمان وامیدارد را باید به چه حساب گذاشت؟ آتنا آن الهه ای نیست که انسانها را به بدی و پلیدی راهنمایی کند پس چرا پانداروس را اغوا می کند؟ در پاسخ گفته می شود پانداروس شخصیتی جاه طلب ست. هر شحص جاه طلب تا اندازه ای حیله گر، محتاط و بدبین است. ولی پانداروس در اجرای فرمان آتنا احتیاط نمی کند و خدایان کیفر سختی به او می دهند. پس آیا تحمل این مجازات روح گناهکار پانداروس را پاک می کند و به او قدرت می دهد که در بهشت، در میان الهگان و خدایان و قهرمانان جایی داشته باشد؟ المپیدور Olympidore به این پرسش جواب مثبت می دهد. ولی در پژوهشی که آرماند دلات Armand Delatte درباره ادبیات فیثاغورسی کرد به این نتیجه رسید پانداروس همیشه از آتنا پیروی نمی کرده و هرجا پانداروس از آتنا پیروی کرده آنجا سنتی از خدایان را زیر پا گذاشته است. پس پیروی پانداروس از آتنا برای شکستن سنت خدایان بوده است.

انتقاد از الهه خرد

علمای مذهبی می پرسند چرا الهه خرد باید کسی را به بزهکاری وادارد؟ در حالیکه قدرت این را دارد که در جنبه های اخلاقی روی افراد اثر بگذارد؟ آنها می پرسند چرا آتنا آشیل را به کردار نیک می کشاند ولی پانداروس را تشویق می کند که پیمان شکنی کند؟ در پاسخ به این پرسش ها گفته می شود ایلیاد در حالیکه قدرت آسمانیِ سرنوشت و نقش خدایان المپ را در سرنوشت انسان نشان می دهد، کتابی اخلاقی ست که پایه های عدالت و انتقام را تصویر می کند. شاید بتوان گفت همیشه عدالت با رفتار مهرآمیز و دور از خشونت برقرار نمی شود و گاهی برای برپایی عدالت باید به نوعی ازخشونت هم تن داد.

در سرود هشتم ایلیاد آنجا که پشتیبانی زئوس از مردم تروآ مورد بحث قرار می گیرد آتنا زئوس (پدرش) را به دوری از خرد و اندیشه محکوم می کند و می گوید: پدرم دیوانه است و در اندیشه های غیر عقلانی خود گاهی شتاب می کند، او تلاش هایم را نادیده انگاشته و مرا از کوشش های مفید باز می دارد… آتنا همراه هرا از مردم تروآ پشتیبانی می کند و وقتی زئوس آگاه می شود بر او خشم می گیرد و می گوید: بیش از ده سال وقت لازمست تا زخم روحی که به من وارد کردی بهبود یابد، چه کسی قبول می کند که دختر چشم زنگاری من برابر پدرش قیام کند؟ زئوس حتی او را تهدید می کند که مراقب کارهایت باش وگرنه به ضرب صاعقه تو را نابود می کنم. شکوه ای که الهه خرد از پدر خود می کند نشان دهنده خشم اوست و در همین سرود زئوس از آتنا می خواهد مقام خدای خدایان را از صمیم قلب محترم بشمارد.ولی همین آتنا در سرود پانزدهم جایی که آرِس Ates میخواهد انتقام مرگ پسرش اسکالاف Ascalaphe را بگیرد؛ او را از این کار باز می دارد و به او توصیه می کند که زئوس را به خشم درنیاورد.

آتنا و آشیل

در سرود بیستم زئوس در فراخوانی خدایان را گردهم می آورد و اعلام می کند که آزادند به جنگ بپیوندند. برخی خدایان طرف یونانیان و برخی طرف ترویایی ها را می گیرند. نبرد آغاز می شود و خشم آشیل برافروخته است. آتنا دیگر خشم آشیل را مهار نمی کند بلکه او را راهنمایی و از او نگهبانی می کند. آشیل چنان دشمن را می کشد که خدای رودخانه زانتوس برخاسته و تلاش می کند آشیل را با امواج بزرگی غرق کند. ولی آتنا با همکاری پوزئیدون او را از دست خدای عصبانی رودخانه نجات می دهند. آشیل به کشتار ادامه می دهد و ترویایی ها به دروازه های خود باز می گردند. در همین سرود در نبرد هکتور و آشیل نیز آتنا وارد می شود. او به هکتور القا می کند که از پشتیبانی آسمانی بهره مندست. پس هکتور با امیدی واهی به نبرد می شتابد. ولی به دست آشیل کشته می شود.

آتنا الهه جنگ در ایلیاد

گفته می شود زئوس بیش از اندازه به خواسته های آتنا توجه می کرده است و با اینکه هرا همسر قدرتمند خدای خدایانست ولی قدرت نفوذ آتنا بر زئوس بیشتر است. هزیود در تئوگنی، نسب نامه خدایان، برای آتنا اولویت قائل است. زیرا از نظر قدرت، جسارت، خرد و دلیری او را همپایه زئوس می داند و این نیروی شگرف در وجود الهه ای که صاحب خرد وهوش و است به ناچار حسادت هرا را بر می انگیزد.

آتنا الهه خرد، در ایلیاد و در جنگ بین آخاییان (یونانی ها) و ترویایی ها به الهه جنگ تبدیل می شود. او در عین اینکه باکرگی خود را حفظ می کند و همچنان مهارت هایی مانند بافندگی و ساخت لوازم و سلاح و زره دارد، و اینکه نه عاشق می شود و نه فرزندی دارد؛ الهه جنگ است. در جنگ تروآ آرس و آتنا دو رویکرد مخالف دارند. آتنا به دلیل هوشمندی بر آرس که خشن و خونخواهست برتری دارد. آرس بدنبال بی پروایی است در حالیکه آتنا شخصیت هایی که بر عدالت و تعادل اثر گذارند را تشویق می کند. شاید بتوان گفت آرس نماد اشتیاق و آتنا نماد نظم است. او به جای اینکه به خشم و قدرت بی رحمانه اعتماد کند، رویکرد خردورزانه و عملی در جنگ دارد. او یک راهنمای جنگجو و یک مربی است. او بیشتر جنگجویان را به شکیبایی و حوصله و نظم فرامی خواند. نماد او مار و جغد است.

آتنا در ایلیاد در ادیسه یکسان پدیدار نمی شود. اولیس کلید ورود آشیل به جنگ ترویاست. اولیس به زیرکی و دلیری و خونسردی در این جنگ شناخته می شود که همه این ویژگی ها تا اندازه زیادی به خاطر برخورداری از آموزش های آتناست. آتنا قدرت را با خرد و جهت گیری تقویت می کند. او نظم و کنترل را برای افزایش اشتیاق و قدرت جنگجو ایجاد می کند. نفوذ آتنا بر قهرمانان به آنها آرامش در جنگ، قدرت آرام، خرد و تدبیر در روابط را می دهد. چرا که قدرت وقتی مفیدست که درست هدایت شود. آتنا در ایلیاد با رویکرد یک الهه جنگ دیده می شود در حالیکه در اثر دیگر هومر، ادیسه، او بیشتر ویژگی های یک الهه خرد را نمودار می کند.

آتنا در ادیسه

آتنا در ایلیاد و ادیسه چهره های متفاوتی دارد. آتنا در عین حال که الهه ای زیبا بود، نیرویی مردانه داشت و رفتارش دو جنبه متضاد داشتند. این دو گانگی را در دو اثر هومر میتوان دریافت. در ادیسه الهه خرد به وظایف آسمانی خود آشناتر و راغب ترست. آیا میتوان گفت هومر در دو اثر خود دو شخصیت متفاوت از یک الهه را نشان داده است؟ چرا آتنا در ادیسه پشتیبان و رهبر و نگهبان درماندگانست و جز سودای خرد سالم ندارد؟ در حالیکه آتنا در ایلیاد به دسیسه و اغوا می پردازد و در عین فرزانگی و هدایت قهرمانان به سوی پیروزی دمی از جنگجویی و حتی جنگ طلبی آسوده نیست؟ در حالیکه همین الهه در ادیسه با اندیشه های عالی مردم را به نیکبختی جاودان هدایت و راهنمایی می کند؟

آتنا و اولیس

میان دوستان زمینی آتنا اولیس Ulysse از هرکسی به او نزدیک ترست، برای همین هم همیشه مورد پشتیبانی اوست. شاید بتوان گفت پیوند این دو از شباهت بین آنها سرچشمه می گیرد. آتنا در سرود سیزدهم ادیسه می گوید: ما هر دو ترفندهایی را می دانیم. زیرا شما در مشاوره ها و قصه ها در بین همه بهترین هستید ولی من در میان همه خدایان به شوخ طبعی و مکر و حیله شهرت دارم.

اولیس صنعتگری چیره دست است. او که به الگویی برای سفر کشفِ خود تبدیل شده، همه جا از آتنا راهنمایی و الهام می گیرد و سر انجام پس از آزمایش ها و درگیری ها ی فراوان با انسان ها، هیولاها، خدایان و غول هایی شگفت به جایی که واقعا متعلق به اوست باز می گردد. اولیس در کنار درخت زیتونی که آتنا به مردم هدیه کرده خانه می سازد و هرچند سرنوشت، او را ۲۰ سال از خانه و زندگی اش دور می کند؛ ولی آتنا همواره امید به بازگشت را در جان او زنده نگه می دارد و اولیس سرانجام با پشتیبانی الهه خرد به دنبال سرنوشت خود می رود. آتنا اولیس را دوست داشت و او را Febet-Homo یعنی «مردی که می داند چگونه بسازد» می نامد.

آنچه اولیس را در مبارزه های گوناگونش به پیروزی می رساند دوستی آتنا بود. دختر دهقانی که کوزه آبی روی سر داشت در راه اولیس پیدا می شد و او را از خطری که در کمینش بود آگاه می کرد، یا اگر راهی را به اشتباه می رفت او را راهنمایی می کرد؛ کسی جز آتنا نبود. البته گاهی هم اولیس در حقه های آتنا گرفتار می شد و تلاش می کرد آنها را بازگشایی کند ولی حقیقت این بود که آنها جز راهنمایی نبودند زیرا الهه خرد از این راه نیرنگها را به او یاد می داد. بارها آتنا برای سرگرمی اولیس خود را به شکل های گوناگون در می آورد و هر بار دوراندیشی و دروغهای شاخدار اولیس، الهه را به اینکه اولیس می تواند قهرمان باشد باورمند تر می کرد.

اولیس برای هومر نماد احتیاط و دوراندیشی ست. او مانند بازرگانی، شیوه قهرمانی و اساطیری خود را از یاد برده و با آتنا در حال سوداگریست. گفته می شود شاید یکی از دلیل هایی که اولیس جنبه فلسفی (بخصوص رواقی) دارد تعبیرهای عرفانی و مستعاریست که از شخصیت ناشناخته او شده است. هومر در ادیسه سیمای جالبی از اولیس ساخته و نقش روشنگر اورا در زمینه های گوناگون به خوبی تفسیر کرده و از او مشهورترین قهرمان دوران باستان را تصویر کرده است.

آتنا در ادیسه خود را به شکل های گوناگون در می آورد و به اولیس کمک می کند. وقتی اولیس به جزیره فئاسین ها Pheaciens می رسد آتنا چنان او را زیبا می کند که نوزیکا Nausicaa دختر پادشاه آن جزیره دلباخته اولیس می شود و از روی میل یک کشتی در اختیار او می گذارد. آتنا از زئوس برای اولیس یاری می خواهد. وقتی که در پی یک توفان کشتی اولیس به مغرب کشیده می شد، آتنا به کالیپسو Calypso که عاشق اولیس شده بود و می خواست او را نزد خود نگاه دارد دستور می دهد که از بازگشت اولیس جلوگیری نکند. پشتیبانی آتنا از اولیس نشانه کمکی ست که اندیشه و عقل به نیروی جسمانی می کند و به همین دلیل است که پشتیبانی از هنر و ادبیات را از «موزها» گرفته، و در اختیار آتنا گذاشته شد.

در اردوکشی نخست تروآ نقش مهمی به عهده اولیس گذاشته نشد، ولی می دانیم به اشاره آتنا اولیس بعنوان واسطه نزد آگاممنون رفت و او را واداشت که ایفی ژنی را به بندر الیس Aulis برای قربانی بفرستد (به موجب افسانه های اساطیری ، ایفی ژنی باید در این محل قربانی می شد که آرتمیس به او رحم آورد و ماده غزالی به جای او قربانی شد). چرا آتنا اولیس را مشاوری محتاط و سخندانی با اندیشه و جنگجویی مفید و دلیر نشان می دهد در حالیکه از پانداروس مردی ضعیف النفس می سازد؟ در پاسخ به این پرسش گفته می شود هومر خواسته است فرزانگی همیشه همگام اولیس باشد ولی از جنبه معرفت نفسانی و اندیشه های عالی خرد، جز خود آتنا چیز دیگری نباشد (آپولهApulee). با نیروی آتنا قهرمان همه جا پیروز می شود و با تمام ددان و دیوان نبرد می کند و همه مشکلات را از میان بر می دارد.

در سرود نخست ادیسه، آتنا خود را به شکل پیرمردی از دوستان اولیس به نام منتس Mentes در می آورد تا به اولیس کمک کند. این موضوع کاملا جنبه سمبولیک و استعاری دارد. وقتی که تلماک Tlemaque پسر اولیس به سن رشد می رسد و در سفری به دنبال پدر می رود آتنا همه جا او را هدایت و از او پشتیبانی می کند. در سرود سوم کتاب ادیسه، نستور در مورد شخصیت شگفت انگیز آتنا با تلماک سخن می گوید و امیدوارست تلماک نیز (مانند اولیس) از پشتیبانی این الهه برخوردار شود.

…آتنا با چشمِ روشن مراقب دوست داشتن شما باشد همانطور که اولیس قدرتمند را در سرزمین ترویا گرامی می داشت، جایی که ما آخایی ها دچار دردسرهایی شدیم…

سرود سوم ادیسه

کورنوتوس Cornutus فیلسوف قرن نخست میلادی می گوید: “آتنا نه تنها الهه عقل است که نماد هوش و فراست و خواست ایزدی ست. او دختریست که همه چیزها را می داند و می بیند. دختری که زن صفت و شهوتران نیست و ساکن اثیرست”. افلاطون درباره آتنا می گوید:” او دختریست که امور ایزدی را پیش بینی می کند و فراست طبیعی دارد”.

نمادهایی از آتنا

آتنا دو پاپوش سندل به پا دارد که او را در اقیانوسها وسرزمین های بیکرانه به پرواز در می آورد. این نماد قدرت،جسارت، دلیری، خرد و دخالت آتنا در امور معنوی و اخلاقی ست. زوبین آتنا نیز نماینده فرزانگی اوست که می داند چگونه عمل کند. سپر به معنی دفاع او در برابر دروغ و بی پروایی ست. جغد جانور ویژه آتناست که شب زنده دارست و سیمای اندیشه بیدار الهه خرد را مجسم می کند، که هرگز خواب در حیطه اعمالش راه ندارد. باکره بودن آتنا نماد پاکی و عفاف جاودانه خرد مینوی ست که هیچ چیز آن را آلوده نمی کند. درخت زیتون هم نماد نورست. زیرا روغن آن غذای روشنی چراغهاست و از سوی دیگر درخت زیتون نماد پاکی ست. زیرا هیچ چیز را نمیتوان با آن در هم آمیخت و این نشانه پاکی الهه است. خود کلمه آتنا نیز میتواند کلید بسیاری از ناشناخته ها درباره او باشد.

امروز انسان آزاد و مختارست و قدرت و دلیری و خرد و دوراندیشی اش را از آتنا دارد. انسانی که میخواهد جاودانه شود باید خرد آتنا، قدرت هفائیستوس و تعادل دیونیزوس را داشته باشد. او باید مانند آتنای باکره به هیچ گناهی آلوده نشود.

منابع:

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.