درفش کاویانی و پیشینه آن

درفش کاویانی که بیرق نظامی ایران در دوران ساسانیان بوده است، پبشینه ای بسیار کهن تر دارد. اکنون در موزه لوور پاریس در بخش ایران کاسه هایی هست که ته آن درفش کاویانی کشیده شده و روی آن نوشته شده است: ۴۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح. بنابراین دست کم دیرینگی درفش کاویانی تا ۶۶۰۰ سالِ پیش می رود. داستان درفش کاویانی را همگان می دانند ولی برای مروری بر داستان چگونگی پدید آمدن این درفش در فرهنگ جهانگیری می خوانیم:

کاوانی درفش و کاویانی درفش نام عَلَم فریدون بوده چه درفش، عَلم را گویند و کاویان منسوب به کاوه آهنگر است … چون ضحاک به سلطنت نشست بعد از مدتی دو فضله بر دوش او از رنج شیطان پیدا شد و آن به صورت دو مار در نظر مردمان در می آمد و درد میکرد و تسکین آن از مغز سر آدمی بود بدین واسطه خلق بسیار به حکم او کشته شدند و کاوه نام آهنگری بود در صفاهان و چند پسر او را نیز کشته بودند دو پسر ازو مانده بود قباد و قارن؛ و از مدتی نوبت باین دو پسر نزدیک رسیده کاوه ازینحال بی طاقت شده در آن (زمان) حکیمی در صفاهان بود بغایت دانا و در انواع طلسمات ماهر و کاوه با او آشنایی داشت بخدمت او رفت و از ظلم ضحاک و کشتن فرزندان خود شکایت کرد حکیم گفت که اگر تو اندک شجاعت داشته باشی من دفع این ظلم از تو میکنم کاوه گفت من در خود این قدر جرأت نمی یابم در آن وقت کاوه چرمی از پوست ببر یا پلنگ که آهنگران در وقت کار بر میان می بندند در کمر بسته بود و آن حکیم ازو گرفت و صد در صد در ساعت سعد بر آن کشید و با کاوه گفت می باید که چون کسان ضحاک بگرفتن پسران تو بیایند این چرم را بر سر چوب کرده بگویی که داد از ظلم ضحاک چندان خلق بر تو جمع شوند که هیچ کس با تو مقاومت نتواند کرد.

بعد از مدتی کسان ضحاک بگرفتن پسران کاوه آمدند او بآنچه حکیم وصیت کرده بود عمل نموده مردم برو جمع گشتند و او را به سرداری پذیرفته با مردمان ضحاک جنگ کرده بعضی را کشتند و بعضی را گریزانیدند و هم چنین بر سر داروغه ی اصفهان رفته او را به قتل آوردند چون این خبر به ضحاک رسید لشکر به جنگ کاوه فرستاد کاوه با ایشان جنگ کرد همه را منهزم گردانید القصه هر لشکر که به جنگ او می آمد چون چشم ایشان بر آن چرم عَلَم می افتاد همه منهزم می گردیدند تا آنکه آخر کاوه فریدون را از (به) پادشاهی برداشت و با ضحاک جنگ کرد (و) او را بگرفت.

فریدون چرم را بفرمود تا وضع ساختند و آنرا کاویانی درفش نام نهادند و درفش کاویانی نیز می گویند بعد از فریدون، سلاطین هر کس جواهر نفیس بر آن می افزود چنانچه تمام مقومان از بها کردن آن عاجز آمدند و هم چنین سلاطین عجم آنرا عزیز می داشتند و در هر جنگی که آن عَلَم می بود البته فتح از آن لشکر بود تا زمانی که لشکر اسلام متوجه مُلک عجم گشت در چند جنگ لشکر عجم غالب آمدند و ابو عبیده ثقفی که سردار لشکر عرب بود کشته شد چون این خبر به مدینه رسید سلمان فارسی گفت که شکست شما به جهت درفش کاویانی بوده …

فرق درفش کاویانی با پرچمهای دیگر

بی گمان یکی از پرارزش ترین پرچمهای جهان که تا کنون برافراشته شده درفش کاویانی ست. این پرچم برآمده از دل توده های مردم است و نخستین بار از پیشبند چرمی آهنگری دلیر که برای در هم کوبیدن ستم و شکنجه بیدادگران به پا خواست درست شد. درفش کاویانی پرچمی مردمی ست چرا که به دست مردم ساده و دلاور کوچه و خیابان درست شد و بعنوان پرچم رسمی کشور پذیرفته شد، در حالیکه پرچم کشورهای دیگر را گردانندگان و حاکمان آن کشورها ساخته و پرداخته و به مردم پذیراندند. تاریخ به یاد ندارد هیچ پرچمی با رأی مردم و همه پرسی برپا شده باشد و کمترین خواسته مردم درآن نمایان شده باشد در حالیکه درفش کاویانی رأی همگانی مردم را با خود دارد و آزادیخواهی ویژگی بارز این پرچم است. البته هر کشوری برای رنگها و نشانهای پرچم خود درونمایه هایی برگزیده ولی درفش کاویانی از هنگام برافراشته شدن معنی و مفهومی را با خود به همراه داشته است. زیرا در پیکار با دشمن خونخوار و برای سرنگونی او پیشاپیش مردم به پا خواسته به جنبش و چرخش درآمد.

درفش کاویانی برای آزادی ایران زمین از دست بیگانگان چیره بر آن از دل مردم به خروش آمده، برپا شد. درفش کاویانی زنده کننده غرور ملی و بازگوکننده ی آزادگی و آزادیخواهی نیاکانی ست که در هزاره های پیشین در این سرزمین زندگی می کردند. در هیچ جای جهان پرچمی پیدا نمی شود که نماد نبرد با اهریمن، ستم و بیدادگری و نماد رهایی کشور از دست دشمن باشد. درفش کاویانی همه این امتیازها را باهم و یکجا دارد.

پیشینه درفش کاویانی

ایرانیان از زمانهای تشکیل سلطنت درفشها و بیرقهایی داشتنند که در مراسم و تشریفات درباری یا در سفرها و کارزارها آن را بر می افراشتند. قدیمی ترین سندی که در این زمینه به ما رسیده خاتم کاری دیواریست که از خرده سنگ (موزائیک) ساخته اند و در آن میدان جنگ اسکندر مقدونی را با داریوش سوم هخامنشی به تصویر کشیده اند. این خاتم کاری در خرابه های شهر معروف پمپئی (پومپئی) در ایتالیاست که در سال ۷۹ میلادی در نتیجه ی فوران آتشفشان وزوو از میان رفته و اینک آن خاتم کاری در موزه ی ملی شهر ناپل باقیست. برخی خاورشناسان مانند لوی، یوسنی و زاره بر این باورند که بیرقی که در خاتم کاری پمپئی ست همان درفش کاویانی ست ولی آرتور کریستین این باور را ندارد. بدون شک در دوره ساسانیان دربار ایران بیرق بسیار مهمی داشته که آن را درفش کاویان یا کاویانی درفش می گفتند. در بسیاری از منابع ارمنی، سریانی، یونانی و لاتین هم نامی از این درفش آمده است. به ویژه تاریخ نویسان تازی در شرح جنگ قادسیه که این درفش در لشکر رستم فرخزاد بوده و به دست تازیان افتاده است اطلاعاتی داده اند.

در شاهنامه نیز از درفش های گوناگونی یاد می شود که هریک نمادی از یک خانواده ی نجیب در دربار ایران بوده است. شش شکل از این درفشها در داستان آمدن سهراب به ایران توصیف می شوند. چنانکه درفش زرد با شکل خورشید که بالای آن ماه است و غلاف بنفش دارد ویژه شاه است. درفشی که نقش پیل دارد از آنِ طوس، درفش بنفش گوهر نشان با نقش شیر از آنِ گودرز، اختر کاویان با نقش اژدها از آنِ رستم، درفشی با نقش گرگ از آنِ گیو و درفش زرد و سرخ و بنفش که شکل گراز داشته با ماهی سیمین در بالای آن، از آنِ گرازه بوده است.

همچنین در داستان کیخسرو جایی که فردوسی سران سپاه کیخسرو را معرفی می کند از درفش هایی نام می برد که هریک شکل ویژه ای دارند و از آنِ شخصیتی هستند. برای نمونه درفش فریبرزخورشید پیکر ، درفش گودرز پسر کشواد با نقشی از شیری که گرز و شمشیری در چنگ دارد، درفش شیدوش نیزبا نقش شیر، درفش گیو پسر گودرز سیاه با نقش گرگ، درفش رهام با نقشی (احتمالا) از ببر، درفش گستهم پسر گژدهم با نقشی از ماه، درفش اشکش سالار سپاه کوچ و بلوچ با نقش پلنگ، درفش فرهاد با نقشی از آهو، درفش گرازه با نقش گراز و همه اینها در پی درفشی که نقشی از همای یا عقاب داشت. در مجموع فردوسی می گوید:

پس هریک اندر دگرگون درفش
همه با دل و تیغ و زرینه کفش

در شاهنشاهی ساسانیان، اگر در سراسر این دوران نه، دست کم در سالهای پایانی این دوران، بیرق نظامی ایران را درفش کاویانی می گفتند. چنانکه معروفست نخستین بار پیش بند چرمین کاوه آهنگر را که بر ضحاک شوریده بود و فریدون را به پادشاهی رسانده بود بر سر چوبی کرده و مردم گرد آن جمع شدند، سپس آن را بیرق شاهنشاهی ایران قرار دادند. بی شک این داستان در دوران ساسانی رایج بوده و این پهلوان را در زبان پهلوی «کاوگ» و در زبان دری «کاوه» خوانده اند. در شاهنامه نیز این پهلوان آهنگر با نام کاوه و بیرق او با نام درفش کاویانی و کاویانی درفش آمده و این ترکیب ۴۶ بار در شاهنامه تکرار شده است. گفته می شود کاویان از ریشه «کَوی» در زبان اوستایی و «کِی» و «کیان» و «کیا» در زبان کنونی ما به معنی شاهی و منسوب به شاهان است. درفش کاویان به معنی بیرق شاهی ست چنانکه تاج کیان به معنی تاج شاهی ست. به نظر می رسد در زبان پهلوی هم کاویان از کاوه ساخته نشده است زیرا بر اساس قاعده ی معمول زبان پهلوی صفت نسبی کاوه باید کاوگان باشد نه کاویان (مگر آنکه به این قائل باشیم که به مرور زمان “گ” به “ی” تبدیل شده است).

گفتنی ست در اوستا در داستان ضحاک و فریدون اشاره ای به کاوه نشده است. در آنجا فقط از درفش نام برده شده که آن را “گائوش درفشه” به فارسی امروز «گاو درفش» یا «درفش گاو» نامیده است. گفته می شود گاو در اینجا اشاره ای به برمایه، گاویست که فریدون را در کودکی شیر داده است چنانکه گرز فریدون را نیز گرزه ی گاوسار خوانده است. گمان می رود از این رو درفش را درفش گاو خوانده که روی پارچه ی آن نقش گاوی بوده است. به هر روی این ترکیب اوستایی در زبان پهلوی به نام درفش کاویان درآمده است.

از آنچه در شاهنامه ی فردوسی در باره پدید آمدن این درفش گفته می شود بر می آید که درفش کاویانی از دیبای زربفت بوده و از جواهر نقشهایی بر آن ساخته بودند و بر سر چوب آن شکل ماه بوده و رنگ سرخ و زرد و بنفش داشته و هر پادشاهی جواهری به آن می افزوده است:

...چو آن پوست بر نیزه بر دید کی
به نیکی یکی اختر افکند پی
بیاراست آن را به دیبای روم
زگوهر برو پیکر و زرش بوم
بزد بر سر خویش چون گرد ماه
یکی فال فرخ پی افکند شاه
فرو هشت زو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش
ازآن پس هر آنکس که بگرفت گاه
بشاهی به سر بر نهادی کلاه
برآن بی بها چرم آهنگران
برآویختی نو بنو گوهران...

طبری در جنگ خسروپرویز با بهرام چوبین به روشنی می گوید “درفش کابیان” در میدان جنگ بوده است. در کتیبه معروف شاپور اول در نقش رستم آشکارا دیده می شود که والرین امپراطور روم با سرافکندگی در برابر شاپورزانو زده در این کتیبه که مهمترین و بهترین کتیبه ی ساسانی ست در پشت سر شاپور که بر اسب نشسته پارچه مواجی دیده می شود که جز درفش و بیرق چیزی نمی تواند باشد و گویا این یگانه نقشی ست که از درفش زمان ساسانیان به ما رسیده است.

در داستانهای ایرانی گفته شده کاوه دو پسر به نامها قباد و قارن داشت. در شاهنامه فردوسی هم در داستان فریدون از دو سردار نام می رود که یکی قباد و دیگری قارن کاوگان یعنی قارن پسر کاوه است. به نظر می رسد در زمان ساسانیان درفش کاویان بعنوان بیرق رسمی خاندان ساسانی به خاندان قارن پَهلَو سپرده شده؛ خاندان قارن پهلو یکی از هفت خاندان شریف و نجیب ایران بودند که پس از ساسانیان بر خاندانهای دیگر برتری داشتند. ایشان هم از اینرو که درفش کاویانی سپرده ی به ایشان بود خود را از نژاد کاوه می دانستند.

تاریخ نویسان و درفش کاویانی

در تاریخ طبری در باره ی درفش کاویانی می خوانیم:

درفش کاویانی از پوست شیر بود و پادشاهان آنرا به زیب و فر بیاراستند و زر و سیم و گوهر بر آن پوشاندند، آنرا اختر کاویان نیز می نامند که جز در کارهای بزرگ نمی آورند و جز برای شاهزاده ای که به کارهای بزرگ فرستاده می شد، برنمی افراشتند.

تاریخ طبری

مسعودی می نویسد:

آنرا از پوست پلنگ ساختند و بر چوبهای بلند می آویختند. درازیش دوازده و پهنایش هشت اَرَش بود.

مروج الذهب

هرچند این گفته که درازای درفش دوازده ارش (=۶ متر) و پهنایش ۸ ارش (=۴ متر) بوده درست نمی آید چرا که گفته شده این درفش از پوست جانوران (پلنگ، خرس، شیر یا گوساله) بوده است بنابراین به نظر می رسد پوست جانوری با این درازا و پهنا و باضافه وزن آنچه به آن افزوده بودند از سنگ و جواهرات به اندازه ای سنگین می شده که جا به جا کردن آن دشوار و شاید ناممکن بوده است. مگر آنکه این درفش از پوست جانوران نبوده و چنانکه درفشها در آن دوران شکلهایی از جانوران را می کشیدند روی این درفش نیز یکی از شکلهای جانورانی مانند خرس و پلنگ و… کشیده شده بوده است. چنانکه فردوسی در شاهنامه درفشهایی را می نمایاند که شکلهایی از جانوران خیالی یا افسانه ای بر آنها کشیده شده است. برای نمونه جایی سهراب نشانی بیرق هایی را می دهد و از هجیر می پرسد آن بیرق از آن کدام پهلوانست. در آنجا درفشهای خورشید پیکر، پیل پیکر، شیر پیکر، اژدها پیکر و … را می بینیم. نیز جایی که سپاه کیخسرو در شاهنامه معرفی می شود از درفشهایی این چنین یاد می شود.

جای دیگر در زین الاخبار گردیزی می خوانیم:

… کاوه … بیرون آمد و آن پیش بندی که آهنگران را باشد اندر سر چوبی کرد … پیش آفریدون شدند و بر وی به پادشاهی سلام کردند، او کاوه را گرامی کرد و آن پوست را درفش کاویانی نام کرد و فرمود تا درِ خزینه بگشادند ومال بسیار بدان قوم داد و زر و جواهر بسیار بر آن درفش بکار برد و آن درفش را ملوک عجم سخت بزرگ داشتندی، که هر جای بر آن درفش روی نهادندی فیروز بازآمدندی و هر کس اندر آن چیزی همی افزود، از جواهر بیش بها تا به بروزگار عمر بن الخطاب که به دشت قادسیه حرب کردند وشکست بر عجم آمد و آن درفش بستدند و آن جواهر از وی باز کردند و اصل آنرا ناچیز کردند…

زین الاخبار،گردیزی

… فریدون آن پوست پاره که کاوه بر سر چوب نصب کرده بود را بفرمود تا در زر گرفتند و به جواهر نفیس از یاقوت رُمانی و لعل بدخشانی و زمرد آس رنگ و لآلی متلالی مرصع کردند و درفش کاوه بآن نام نهادند و گفت این رایت فرهمای نصرة و آثار پیروزی و ظفر دارد… و ملوک فرس آن رایت را بفال داشتند و محافظت آنرا فخری تمام و منصبی بزرگ شمردند و انتصاب آنرا در مصافگاه موجب فتح و نصرت شناختند…

المعجم فی آثار ملوک العجم

در برهان قاطع و فرهنگ جهانگیری آمده است: درفش کاویانی چرمی از پوست پلنگ یا ببر بوده که آهنگران هنگام کار بر میان می بستند و کاوه آهنگر آنرا بر سر نیزه کرد و به نبرد با ضحاک پرداخت. اسکارمن می نویسد از سنجش تخته سنگ کنده کاری شده ی پمپیی، سکه های دودمان «فرته کار» و شاهنامه فردوسی بر می آید که درفش کاویانی پاره چرمی چهارگوشه بوده که بر بالای یک نیزه آویخته شده و نوک نیزه ازپشت آن به سوی بالا نمودار بوده است. روی این چرم آراسته به پرنیان و ابریشم و گوهرهای ناب، ستاره ای می درخشیده است. این درفش چهار پره داشته که در هسته آن دایره کوچکی دیده می شود و در بالای آن همین دایره به چشم می خورد. در بخش پایینی چرم نیز چهار رشته نوار به رنگهای سرخ، زرد و بنفش آویخته است که نوک آنها گوهرهای ناب آویزان است.

درونمایه رنگهای درفش کاویانی

سه رنگ سرخ، زرد و بنفش درفش کاویانی هرکدام یک مفهوم دارند:

  • رنگ سرخ، رنگ روز تیرسومین روز هفته ایرانیان باستان است که اکنون آن را چهارشنبه می نامیم. تیر نام فرشته باران است که به کوشش های او زمین از ریزش باران بهره مند و کشتزارها و مرغزارها سیراب و خرم می شود. این رنگ نماد شکوه و توانایی، خروش و جوشش، پایداری برای پاسداری و نگهبانی از مرز و بوم است. رنگ سرخ اکنون روی پرچم ایران در کنار دو رنگ سفید و سبز که به ترتیب نشان خاندان بنی امیه و بنی هاشم است دیده می شود.
  • رنگ زرد، رنگ روز مهر، روز پایانی هفته ایرانیان باستان است که اکنون آن را یکشنبه می نامیم. این روز نام فروغ و روشنایی را با خود دارد زیرا زادروز مهر تابناک است. این رنگ نشان پاکی و نیکخواهی است و نمایانگر فر و بزرگی، روشنگر گران منشی و سروری و بازگوی درخشندگی است.
  • رنگ بنفش, رنگ اورمزد چهارمین روز هفته ایرانیان باستان است که امروز آن را پنج شنبه می نامیم. این رنگ نشان جنگاوری و دلیری و نبرد سرسختانه با دشمن و پیکار در راه آزادی کشور و نگهبانی از یکپارچگی و شکوه این سرزمین است.

درفش کاویانی یا اختر کاویانی

ابن خلدون در علوم السحر و الطلسمات می نویسد: تاریخ نویسان آورده اند که درفش کاویان که رایت کسری بود، بر آن جدولِ سحریِ صد خانه ی عددی بود که با زر بافته بودند در اوضاع آسمانی؛ و آنرا برای این جدول رصد کرده بودند و روز کشته شدن رستم در قادسیه بر زمین یافتند بعد از آنکه مردم ایران شکست خورده بودند و پراکنده شده بودند و آن چنانکه طلسمات و جدولها می پندارند مخصوص فیروزمندی در جنگها بوده است و آن درفشی که این در آن بوده یا با آن بوده می بایست اصلا شکست نخورد …

اینکه ابن خلدون می گوید بر روی درفش کاویانی جدولی سحرآمیز بوده است چنین می نماید تحریفی از این نکته باشد که بر روی درفش صورتی فلکی یا شکلی از ستاره ای نقش کرده بودند. زیرا فردوسی در شاهنامه چندین بار به اختر کاویانی اشاره می کند و همه جا اختر را هم معنی درفش می آورد و همین نکته این گمان را قوت می بخشد که شاید روی درفش کاویانی اختری بوده که اهمیت و شهرت خاصی داشته چنانکه اندک اندک اختر به جای درفش به کار رفته است. برخی از ابیاتی در شاهنامه که در آنها اختر کاویانی در معنای درفش کاویانی آمده است:

پناه گوان پشت ایرانیان
فرازنده اختر کاویان

یکی تخت پرمایه اندر میان
زده پیش او اختر کاویان

ببستند گردان ایران میان
به پیش اندرون اختر کاویان

برافتادن درفش کاویانی

درفش کاویانی که نماد فر و شکوه و آزادی و سربلندی ایران زمین و ایرانیان بود در بیش از هزار و چهارصد سال پیش در تازش تازیان به ایران از دست رستم فرخزاد، سپهسالار ارتش ایران بر زمین افتاد و دیگر برافراشته نشد. کتابهای تاریخ در این زمینه روایتهای مشابهی دارند:

چون مسلمانان خزینه ملوک عجم غارت کردند، آن درفش پیش عمر ابن الخطاب بماند. پس فرمود تا آن گوهرها بگشادند و آن پوست بسوختند.

تاریخ بلعمی، رویه ۳۰

در جنگ قادسیه ضررین الخطاب، درفش کاویانی را از ایرانیان به تاراج گرفت و دیگر تازیان آن را به سی هزار درهم خریدند تا پاره پاره کنند و به فروش برسانند. بهای درفش کاویانی هزار هزار و دویست درهم بود.

تاریخ تبری، پوشینه چهارم، رویه ۱۶۰۰

تا زمان یزدگرد سوم آن را با رستم فرخزاد به سال ۱۶ هجری برای جنگ به قادسیه فرستاد و رستم کشته شد، درفش به دست ضررین الخطاب فهری افتاد و به دو هزارهزار دینار تقدیم شد. به قولی تصرف درفش به روز فتح مداین و به قولی به روز فتخ نهاوند در سال ۱۶ یا ۱۹ یا ۲۰ بود.

مروج الذهب و معادل الجوهر رویه ۸۲ و ۸۳

درفش کاوه پس از پیروزی فریدون به زر و گوهر آراسته شد، عَلَم مقدس ایران بود تا در جنگ قادسیه به دست عربی از قبیله نخع افتاد. سعدبن وقاص آنرا جزو ذخایر و جواهر یزدگرد نزد عمر ابن الخطاب فرستاد. عمر امر کرد که آن را از چوبه برگرفتند و خود درفش را پاره پاره کرد و در میان مسلمانان تقسیم کردند.

غرر اخبار ملوک الفرس، رویه ۳۲

… منصب امارت و مسند خلافت بشکوه و حشمت عمربن خطاب بن نفیل زینت گرفت به احضار آن رایت (درفش کاویانی) مثال داد و چون حاضر کردند تعجب نمود از بسیاری جواهر نفیس که در آن تعیین کرده بودند. گفت هر کس نصرة از پوست پاره ی آهنگران جوید به آهنی گران کشته شود، چنانکه یزدجرد کشته شد…

المعجم فی آثار ملوک العجم

با فرو افتادن درفش کاویانی گذشته شکوهمند ایران زیر زبانه های آتش به خاکستر نشست.

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

10 دیدگاه روشن درفش کاویانی و پیشینه آن

  • سلام و درود.
    من و عاطفه همسرم که هم اکنون باردار هست علاقه زیادی به اسم کاوه واسه پسرمون داریم و از خیلی وقت قبل از بارداری این اسم رو انتخاب کردیم. الان که نزدیکه زایمان هست و معنی اسم کاوه رو سرچ میکنیم به معنی علم و رایت گاو هم معنی شده توی لغت نامه دهخدا و این مارو نگران کرده که درآینده شاید روی پسرمون تاثیر منفی بزاره. ممنون میشم بیشتر روی معنی اسم کاوه توضیح بدین. در ضمن از خوندن این مقاله خیلی لذت بردیم و اینکه اینقدر دقیق به بررسی تاریخی داستان کاوه آهنگر پرداختین ممنونیم.
    با تشکر

    • درود برشما دوست ارجمند. پیشاپیش قدوم پسرتان را شادباش میگم. سپاس از مهر شما و همسرتان به نوشتار کاوه آهنگر. اما درباره معنی نام کاوه که خواستید باید بگویم کاوه از مصدر کاویدن است. مانند آراسته از مصدر آراسته بودن که آنرا در واژه هایی مانند کند وکاو، کنجکاو، روانکاو و غیره داریم. در لغتنامه ناظم الاطبا کاوه را صفت دانسته و آنرا شجاع و دلیر و خوش قد و قامت معنی کرده است. در لغتنامه برهان، کاوه را نافۀ مشک معنی کرده است. اما در لغتنامه دهخدا آنطور که من دیدم کاوه فقط به عنوان اسم خاص آمده است. یکی همین کاوه آهنگر و دیگر نام دهی ار بخش دلفان شهرستان خرم آباد و نیز نام دهی از بخش طرهان همین شهرستان.
      اما کریستن سن یک ایران شناس دانمارکی است او کاوه را از ریشه کَوی اوستایی می داند. کِی، کَوی و کیان هر سه به معنی پادشاه است.
      درپایان یادآور شوم که این واژه بسیار اصیل و کهن است. در زبان پهلوی آنرا کاوگ می گفتند.
      شاد و پیروز باشید.

  • سلام خسته نباشین من میخوام یک گردنبند از درفش کاویانی درست کنم و همیشه همراهم داشته باشم و همچنین درفش کاویانی رو تاتو کنم روی دست راستم و میخاستم یه توضیح مختصر راجب معنی این پرچم مقدس بدونم من میخام تاتو کنمش و گردنبندی ازش درست کنم چون برام معنی غرور و سربلندی تاریخ کشورم رو میده اما هنوز به این موضوع پی نبردم ک این درفش چ معنی میده(شانس قدرت سربلندی و….)

    • درود بر شما دوست ارجمند!
      درباره اینکه درفش کاویانی نماد چیست؟ نخست باید گفت این درفش تنها درفش در جهانست که از میان مردم ساده و دلاور کوچه و خیابان برآمد و بعنوان یک پرچم رسمی در بارگاه پادشاهان پذیرفته شد. همیشه حاکمان پرچمی را ساخته و برافراشته اند و درفش کاویانی تنها پرچمی است که مردم خود آن را ساختتند و کمترین خواسته مردم که آزادی و برابریست را نمایندگی می کند. همانطور که خودتان گفتید این درفش از آنجا که برای ایستادگی در برابر دژخیم ضحاک برافراشته شد، نماد غرور ملی، نماد آزادگی و آزادیخواهی، نماد نبرد با اهریمن، ستم، بیداد و نماد رهایی کشور از دست بیگانگانست.
      اما نمادهای اسطوره شناسی یی را نیز برای درفش کاویانی تعریف کرده اند. بر اساس این تعریف:
      * گل وسط پرچم گل نیلوفرست. این گل منسوب به آناهیتا الهه آب و نماد آفرینش و زندگیست.
      * رنگ سرخ حاشیه پرچم، رنگ تیر روز [ هر روز ماه در ایران باستان نام و رنگی داشته و تیر روز سومین روز هفته، به رنگ سرخ بوده است]، یعنی چهارشنبه است. این روز منسوب به ایزد تیر الهه باران است که به کوشش او زمین با بهره مندی از باران سیراب و خرم می شود. این رنگ نماد شکوه و توانایی، خروش و جوشش، پایداری برای پاسبانی و نگهبانی از مرز و بوم است.
      * رنگ زرد، مربوط به مهر روز [ روز پایانی هفته در دوران باستان که اکنون آن را یکشنبه میخوانیم] است. این روز از آن ایزد مهر، بوده نام فروغ و روشنایی را همراه خود دارد چرا که زادروز ایزد مهر بوده است. این رنگ نشان پاکی، نیکخواهی، فر و بزرگی، نماد بزرگی و سروری و نماد درخشندگیست.
      * رنگ بنفش که بیشترین فضای بیرق را به خود اختصاص داده، رنگ اورمزد (اهورامزدا) است. مربوط به هرمز روز یا اورمزدروز [ چهارمین روز هفته که امروز آن را ۵ شنبه می خوانیم]. رنگ بنفش نماد جنگاوری، دلیری و نبرد سرسختانه با دشمن، پیکار در راه آزادی کشور و نگهبانی از یکپارچگی و شکوه این سرزمین است.
      امیدوارم پاسخی را می خواستید دریافت کرده باشید. سربلند، پیروز و سرافراز باشید.

  • درود بر شما
    آیا در اینستاگرام صفحه ای دارید تا از طریق آن درگاه مطالب شما را دنبال کرد
    سپاسگزارم با آرزوی پایداری و نشاط

    • درود بر شما دوست ارجمند. بله آی دی اینستاگرامم Farzane_kvh هست. البته در خال راه اندازی پیج تخصصی تری هستم که بزودی در سایت اطلاع رسانی میکنم.دسپاس از مهرتان و شاد و سرافراز باشید.

  • درود بر شما
    سپاس برای نوشته‌های ارزشمندی که به یادگار می‌گذارید

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.