خدایان در سپهر باستان- خدایان ایران (۲)

ایرانیان باستان به ثنویت یا دو گانگی باورداشتند؛ به این معنی که آنها باورمند بودند که دو خدا وجود دارد؛ خدای نیکی یا خیر و خدای بدی یا شر. این دوخدا را با نامهای ” اهوره مزدا” و ” اَنگَرَه مینو” یا ” اَنگَرَه مَینیو”می شناختند. هر کدام ازاین خدایان یارانی داشتند. یاران اهوره مزدا “امشاسپندان” و یاران انگره مینو “دیوها” بودند. بر اساس بُندَهِشن در برابر هرایزد، یک دیو وجود دارد و در برابر هرکار نیک، شرارتی هست. این شکلی ست که دوبُن نگریِ ایرانی یا ثنویت به مرحلۀ نهایی اش می سد؛ یعنی تضاد خیر و شر.

برپایۀ بندهشن و منابع مشابه می توان صف آرایی و رژۀ سپاه اهریمنی را در برابر سپاه اهورایی دید. به گفتۀ کریستنسن هنگامی که اورمزد، “وهومن” یا بهمن را آفرید، اهریمن بدسگال نخست “می ثوخت” و سپس “اک من” (= بد نهاد) را به وجود آورد. آنگاه که اورمزد، امشاسپندان را هستی بخشید، اهریمن به نوبۀ خود “اکومن اِندَر”، “سرو”،”ناهیتی ترومتی”، “تروی” و “زریچ” را آفرید. این شش اَبَر دیو با رهبری اهریمن گروه مقابل امشاسپندان را ساختند. سرانجام اهریمن دیوان دیگر را خلق کرد. به گفتۀ مینوی خرد، دیوان، دُروَج ها و جادوگران را با عمل استمناء به وجود آوردند.

به باور ایرانیان باستان نخست دو روح ازلی باهم در جنگ بودند. هر دو به هرمزد وابسته بودند. روح نیک ( سِپَنتا مینو) که خود را با هرمزد یکی می داند. و روح شریر (اَنگِرَه مینو) که به نوعی خودکفایی دست می یابد، و فقط وقتی وابستگی اش جلوه می کند که سپنته مینو نقشه های انحرافی اش را از پیش می داند. نیز می داند که چگونه او را مهار کند و آزادانه تصمیم می گیرد و دربارۀ شکست نهایی اش رای می زند.

در آغاز انگره مینو با روح شریر که کاملا از مینوی نیک جدا شده است، کنجکاو و رشک ورز می شود و تلاش می کند به قلمرو خیر بتازد، قلمروی که نورانی وپاک است. اهوره مزدا دعای ” اَهونَه وَئیریَه” می خواند و اهریمن بی هوش می شود. هرمزد تصمیم می گیرد که یک دورۀ نیمه پیروز از آنِ اهریمن کند و آنگاه تا ابد بر او چیره شود. سرانجام در پایان جهان، ایزدان بر اهریمنان چیره می شوند: اومزد بر اهریمن؛ بهمن بر اَک مَن؛ رَتَ وَهیشتَه بر اِندرَ؛ خشترَه وَری بر سَووَر؛ سِپَنتَ آرمئیتی بر ترومت؛ هَئورتات و اَمُرتات بر تریچ و زیچ و سخن راستین بر گفتار دروغ و در نهایت سَرَاَوشَ (سروش) بر ائشمه (خشم) پیروز می شوند. در پایان بالاخره اهریمن بدسگال و اَزی (حرص و آز) از برکت نیایش های جادوی گاهان برای همیشه زبون و ناتوان می شوند و مار موسوم به ” گوچهر” ( یعنی مظهر پری شهاب گونه یا ستارۀ دنباله دار ) که قبل از ستیز نهایی به وسیلۀ نور ماه به زمین فرودآورده شده، در فلزات گداخته سوزانده می شود.

دیوان و نیروی شر در ایران باستان

“دیو” اصطلاحی ست که ریشه در واژۀ باستانی “دِوا”، به معنی “خدا” یا بهتر بگوییم “خدای دروغین” دارد. همانطورکه گفته شد دیوها خدایان شر هستند. هرچند باید گفت دیوها در آغاز خدایانی بودند که مورد ستایش و پرستش ایارنیان باستان بودند، پس از آمدن زرتشت و باور به خدای یکتا بسیاری از خدایان نام دیو گرفته و نکوهش شدند. هنوز هم در هند دیوان خدایان نیک و اسوره ها خدایان شر هستند و دقیقا در ایران بر عکس دیوان خدایان شر و اهورا خدای نیکی ست. کریستنسن می نویسد: متون مذهبی پهلوی به دفعات از دیو پرستان یاد می کند و در بیشتر موارد مراد از دیو پرستان مخالفین زرتشت پیامبر و ویشتاسب است، یعنی آنانکه به گونه ای مبهم در زوایای تاریک افسانۀ زرتشت نقشی داشته اند.

باری، شناخته شده ترین دیوها به شرح زیر است که با کلیک روی هرنام می توانید آگاهی کمی از آن دیو را بازیابید:

انگره مینیو

ائشمه

اژی دهاک

اَنگرَه مَینیو

انگره مینیو که در پارسی میانه نامش به صورت اهرمن آمده رهبر گروه دیوهاست. هدف او ویران کردن جهان و نابود کردن آفرینش اورمزدست و برای رسیدن به این هدف دنبال کارهای آفریدگارست تا آنها را تباه کند. همانطور که اورمزد زندگی را می آفریند اهریمن مرگ را می آفریند، او در برابر تندرستی، بیماری و در برابر زیبایی، زشتی را ایجاد می کند. همۀ بیماریهای مردم به تمامی از اهریمن ناشی می شود. او در “جایگاه شرارت” یا “جایگاه بدترین اندیشه” اقامت دارد و می گویند او زادۀ هدف های بد است. اهریمن دیو دیوانست و در مغاکی در تاریکی بی پایان شمال که به باور ایرانیان باستان پناهگاه دیوانست، اقامت دارد. نادانی و زیان رسانی و بی نظمی از ویژگی های اهریمن است. اومی تواند صورت ظاهری اش را عوض کند و خود را به هیأت یک چلپاسه (مارمولک)، یک مار یا یک جوان درآورد. انگره مینو به جنگ همۀ نیکی ها می رود و تلاش می کند همۀ آنها حتی خود زردشت را اغوا کند، و آنها را به جهان تاریکی، فریب و دروغ خود بکشاند. انگره مینو در مبارزه همیشگی اش با نیکی و از جمله آفریده های اهوره مزدا از دیوان دیگر یاری می گیرد. اهریمن به رغم همۀ کوشش هایش در پایان جهان شکست می خورد و آفرینش بد او نابود می شود.

در خور توجه است که در متن های متأخر آمده: اهریمن صورت مادی (گیتی) ندارد. به نظر می رسد این اندیشه از اینجا ناشی می شود که جهان مادی آفریدۀ خداست در نتیجه الزاما باید خوب باشد، پس اهریمن نمی تواند صورت مادی داشته باشد، مهمتراینکه می تواند به صورت انگلی در بدن آدمیان و حیوانات جای بگیرد؛ و این را نمی توان هستی مادی حقیقی دانست.دیوهای یاری دهندۀ انگره مینو یکی” اَیشمَه”، دیو خشم، و دیگر”اَژی دَهاک”( ضحاک)، دیو سه سر و شش چشم و سه پوزه که بدنش از چلپاسه و عقربست، هستند.

اَئشمه

ایشمه، ائشمه Aeshma یا دیو خشم تجسم بیرحمی ست که پیوسته در صدد برانگیختن ستیز و جنگ ست. او وقتی دیگر نمی تواند برای “آفرینش خوب” شری ایجاد کند، توجهش به سوی “آفرینش بد” جلب می شود و در اردوی دیوان جنگ بر پا می کند. ائشمه در یورش بر آدمیان، از حمایت زبان بدکاران برخوردارست، زیرا اینان خشم و غضب را بر می انگیزانند. باور بر اینست که دیو خشم، آنان را که تحت تأثیر مسکرات قرار میگیرند، همراهی می کند. “دیوان ژولیده مو” فرزندان او هستند. سروش که تجسم فرمانبرداری و اخلاص است، از کارهای در هم شکنندۀ دیو خشم در جهان جلوگیری می کند، و همین نیرو سر انجام جهان را از دست دیو خشم رهایی می بخشد.

اَژی دهاک

اصطلاح “دُروَج”،”دروغ” یا “فریب” بیشتر بعنوان لقب اهریمن یا انگره مینیو، دیو خاص و یا طبقه ای از دیوان که شناخته شده ترین شان ضحاک یا اَژی دَهاکَه است به کار می رود. اژی دهاک دارای سه سر، شش چشم و سه پوزه است و این دیو روشن تر و اساطیری تر از دیوان دیگر توصیف شده است. بدنش پر از چلپاسه وگژدم و دیگر آفریدگان زیانکار است؛ طوری که اگر او را بشکافند، همۀ جهان از چنین آفریدگانی پر خواهد شد.

…سه پوزه، سه کله،شش چشم، هزارچستی و چالاکی دارنده… این دیو دروغ بسیار قوی که آسیب مردمان است، این خبیث و قوی ترین دروغی که اهریمن بر ضد جهان مادی بیافرید تا جهان راستی را از آن تباه کند.

اوستا، یشت ۹

جان هینلز می گوید: در اساطیر ایران اژی دهاک یکبار برای ایزد آناهیتا صد اسب، هزار گاونر و ده هزار گوسفند قربانی کرد و از او در خواست کرد که بتواند زمین را از جمعیت خالی کند. این آرزوی همیشگی او بود. او بار دیگر از کاخ ناخجستۀ خود که دارای تیرکهای زرین و تخت و سایبان بود، با تقدیم قربانی برای ایزد باد، ویو، به او نزدیکی جست. هر دو ایزد آرزوهای او را نابرآورده گذاشتند. ما بیشتر اژی دهاک را با تصویری که در شاهنامه ارائه شده می شناسیم.

از برای او(آناهیتا)، اژی دهاک سه پوزه در مملکت بابل صد اسب، هزار گاو و هزار گوسفند قربانی کرد؛ و از او درخواست این کامیابی را به من ده ای نیک، ای تواناترین، ای اردوی سر ناهید که من هفت کشور را از انسان تهی سازم

اوستا، یشت ۵

اژی دهاک که انباشته از میل به تخریب بود، تلاش کرد شعلۀ آتش مقدس را نیز خاموش کند. اما جمِ قهرمان او را از این کار باز داشت. اژی دهاک انتقام خود را از جم گرفت. او نه تنها دختران جم را ربود، بلکه خود جم را با اره به دو نیم کرد. ولی پیروزیش کوتاه بود، زیرا فریدونِ قهرمان دختران جم را آزاد، و اژی دهاک را در کوه دماوند زندانی کرد. گفته می شود او تا پایان تاریخ جهان در آنجا می ماند و آنگاه دوباره به جهان حمله می کند و یک سوم آفریدگان را می بلعد و به آتش و آب و گیاه آسیب می رساند تا سرانجام به دست گرشاسب، که دوباره زنده شده است، کشته می شود.

اَژی دهاک در پارسی جدید اِژدها، و در شاهنامه فردوسی ضحاک خوانده می شود که داستان او با عنوان ضحاک ماردوش از معروفترین داستانهای شاهنامه است.

دیوان دیگر

این سه دیو، انگره مینیو، ائشمه و اژی دهاک سه دیو معروف و شناخته شدۀ ایران باستان اند. در مورد دیوهای دیگر بیشتر، فقط نام آنها را می دانیم و اطلاع چندانی از آنها نداریم. با این حال تصویر روشنی از ویژگیهای شرارت و مظاهر شر در آنها می توانیم بیابیم. از زمرۀ این دیوان “رشک” و “خودپسندی” و “کاهلی” و “غلط اندیشی” است. یکی دیگر از دیوان که اغلب از او نام برده می شود “دُروَج نَسو” یا “دیو لاشه” است که تجسم روح تباهی و تلاشی و سرایت بیماریها و ناپاکی ست. یکی دیگر از نیروهای شر “جهی” ست؛ که تجسم مادینه و دیو هرزگی ست. “یاتوها” (جادوگران) مظهر دیگری از نیروهای شر و مخرب هستند.

هدف نیروهای شر، خراب کردن، فاسد کردن و بدشکل کردن است و بزرگترین کار آنها وارد کردن رنج و مرگ و تباهی آشکار بر سردستۀ آفریدگان، انسان، است.

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

2 دیدگاه روشن خدایان در سپهر باستان- خدایان ایران (۲)

  • با درود
    گرچه ومسلمانان ودین شناسان آیین باستانی ایرانی دوگانه پرستی یا دوگانگی خوانده اند ولی آیین ایرانیان تنها آیین یگانه پرستی باستان بوده وپیش از یهود ومسیح ودیگر ادیان. دوگانه پنداری کار و کنش جهان دلیل بر داشتن دوخدانیست خدای یگانه تنها اهورا مزدا است واهریمن به معنی بد اندیشی است وخدایی مقابل خداوند نبوده است در اندیشه ی انسان نما د ونشان داشته است نه درآفرینش جهان ، انگره مینو رودر روی سپنتا مینو بوده است نه مقابل اهورا مردا که افرینش گر هستی بوده است . در گذشته ایرانیان کنش وکنشگر های پادگونه ومتضاد را نام هایی نهاده اند وحتی تا زمان ما این روال هم دنباله داشته است مثلا مسلمانان گاهی از حق وباطل دم می زنند یا اندیشه وران کمونیست از تز وانتی تز سخن می گویند ولی این دسته بندی ذهنی دلیل بر دوگانه پرستی یا یگانه پرستی آنها نیست پس بر کیش باستانی ایران هم نمی توان فرض کرد .در بررسی باور ها وباستان ایرانیان نمی توان مانند گذشته یونان وسامیان وهندیان ضغری وکبری کرد مثلا در یونان وآیین های سامی بت ووخدایان گوناگون وجود داشته است ولی در ایران نمی توان هر پیکر باستانی را نوعی خدا حساب کرد مثلا آیا می شود نما د فروهر رامانند هبل ولات عرب یا مجسمه ی ریوس وهرکول نوعی خدا حساب کرد؟ آن هم در حالی که فرهوهر در حال قنوت ونیایش خدای بالا تر است ودست بسوی آسمان دارد ؟! (نماداصلی فروهر را دوباره ببینید ).
    تاریخچه ی هر سرزمین با دیگری تفاوت وژرفای گوناگون دارند . داریوشدر گنج نامه می گوید اهورا مزدا اسمان را آفرید وزمین را آفریدوشادی را آفرید واین شاهی را به او داد آیا نمادی از شرک در این سخن دیده اید ؟

    • درود بر شما دوست ارجمند. به گمانم اشتباهی شده است. اگر می گوییم در باره ایران باورمند به آیین زرتشت مسئله ثنویت مطرح است به این معنی نیست که آنها دوگانه پرست بودند. بلکه به این معنی است که آنها به ثنویت باور داشتند. به سخن دیگر در برابر هر چیزی ضدش را هم می آوردند. شب و روز، نیک وبد، زشت و زیبا، اهورا و اهریمن و… . اما اینکه اهریمن به معنی اندیشه بد است، اینطور نیست. اندیشه بد «وکومن» است که در برابر «وهومن» یا بهمن ساخته اند. براساس منابع خود زرتشتیان اهورا و اهریمن هر دو زاده زروان بوده اند. دو فرزند یا دو زاده شده ای که یکی برای آبادانی جهان و دیگری برای نابودی آن تلاش می کند. در بندهش درباره چگونگی زاده شدن و داستان فرمانروایی هرکدام بر گیتیگ به تمام سخن گفته شده است. دوست من، من خود پای بند به فرهنگ باستانی ایران هستم و آنچه از حماسه آفرینش تا انجام جهان در این نگرش آمده است را با علاقه تمام دنبال می کنم و آرای نیاکانمان برایم بسیار محترم و قابل پاسداشت است. دیگر اینکه ایرانیان یگانه پرست بودند یادمان باشد ما هم مانند بسیاری فرهنگهای کهن مانند مصر و یونان و هند و چین و ژاپن و … به خدایان بسیار باور داشتیم. خدای مهر یا میترا، آناهیتا ایزدبانوی آب، وای ایزد باد و… که نام آنها در بخش هایی از اوستا آمده و حتی هرکدام یشتی دارند. شما نیک می دانید که شش امشاسپند خود خدایان پیشین بودند که در آیین زرتشت مقام پیشین خود را ازدست دادند؛ اما باشندگانی مقدس خوانده شدند که یاور اهورا مزدا در آفرینش و هدایت جهان هستند. اساسا باور به خدایان از ویژگیهای فرهنگهای کهن است که خود گویای پیشینه و قدمت آنهاست. دوست من، من بعنوان نگارنده سایت تمام آنچه را در این نوشتارها می آورم فقط و فقط بر اساس منابع است. خود را در اندازه ای نمی دانم که از برداشت خود چیزی بیاورم یا مدعای تئوری یی باشم. در هر روی از یادداشت شما بسیار سپاسگزارم چرا که برایم چیزی بهتر از این نیست که سایت مخاطبانی نکته سنج و آگاه مانند شما داشته باشد. شاد و پیروز باشید.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.