خدایان در سپهر باستان _ خدایان ژاپن

ژاپن سرزمین اسطوره ها و افسانه هاست. بسیاری و گوناگونی افسانه های ژاپنی را می توان با گوناگونی جغرافیایی و اقلیمی این کشور پیوند داد. ژاپن مجمع الجزایری به شکل یک کمان و به درازای یک هزار مایل درمیان اقیانوس آرام و دریای ژاپن کشیده شده است. گفته می شود این کشور از ۶۸۰۰ جزیره بزرگ و کوچک ترکیب یافته است. از میان این جزایر، هوکائیدو (Hokkaido)، هونشو (Honshu)، شیکوکو(Shikoku) و کیوشو (Kyushu) چهار جزیره بزرگتر و اصلی، و یوکوهاما و کابه از مهمترین بندرهای ژاپن شمرده می شوند. یوکاهاما، کابه و دو شهر توکیو و هیروشیما در جزیره هونشو قرار دارند؛ این جزیره در واقع جزیره اصلی و میانی ژاپن است.

ژاپن دارای قله های بلند و آتشفشان، آبشارها، دریاچه ها، چشمه های آب گرم، زلزله، توفان، موجهای ناشی از جزر ومد و سرزمینی با رودهای خروشان و جنگل های انبوهست. مردم ژاپن چه به خاطر موقعیت جغرافیایی و چه به دلیل اتکا به خود، دیرزمانی از تاریخ خود را در انزوا و جدایی از سرزمین های دیگر سپری کرده اند. ولی شاید همین انزوا آشنایی آنها را با طبیعت و جهان بیشتر و بیشتر کرد و این آشنایی و شناخت زمینۀ آفرینش افسانه های بومی را فراهم کرد. افسانه هایی که با نمودهایی از منطقه های مختلف این سرزمین پیوند دارد. ۲۸۶ سال پیش از میلاد در کوه معروف «فوجی» ژاپن که کوهی مقدس شمرده می شد، زلزله مهیبی رخ داد که ویرانی های بسیار به جا گذاشت. این رخداد شاید زمینه ساز افسانه ای در باره این کوه است. برپایه این افسانه کوه «فوجی یاما» مادینه و کوه «هاکو» یا «کاکو»، نر است. در این افسانه گفته می شود از بودا پرسیدند: فوجی بلندترست یا هاکو؟ بودا لوله ای از قله فوجی به قله هاکو وصل کرد و مقداری آب در آن ریخت. آب به سمت قله فوجی سرازیر شد. فوجی خشمناک از حسد زنانه بر سر هاکو کوبید و با شکستن جمجمه او قله هاکو هشت پاره شد. از آن به بعد هاکو از فوجی کوتاه تر شد.

آیین شینتو

یکی از دلایل زیادبودن افسانه در ژاپن مربوط به آیین شینتو(Shinto) است. ژاپن سرزمین درختان بومی سرو ژاپنی، گیلاس ژاپنی شکوفه های هلوی بهاری و درختان افرای زرین و سرخ پاییزیست. در آیین شینتو بسیاری از این نمودهای طبیعت مانند یک آتشفشان، درخت هلو و جز آن، یک انسان، روح و یا «کامی» شمرده می شود. در این آیین بسیاری از درختان و جانوران پیک خدایانند و در اساطیر این سرزمین نقش اساسی دارند. پرستشگاهها و معابد بودایی و شینتویی در مناطق جنگلی و کوهستانی ژاپن از زیباترین آثار دست ساز انسان است. یکی از این معبدها، معبد منطقه نی کو (Nikko) در چند صد کیلومتری توکیو، آرامگاه شوگون های (SHogun) توکوگاوا (Tokugawa) است. آیین شینتو برخلاف سایر ادیان بدون آموزه های اخلاقی و متکی بر باور به زندگانی پس از مرگست. در این آیین از پاداش و کیفر پس از زندگانی زمینی خبری نیست و چنین باورهایی پس از آشنایی ژاپنی ها با آیین بودا در این فرهنگ پیدا شد. آیین شینتو نسب نامه و کتاب خاصی ندارد و اصول آن متکی بر نیایش طبیعت و نیاکان و احترام به ایزدبانوی خورشید، اماتراسو و منسوبان اوست.

اسطوره آفرینش در ژاپن

در افسانه کودکانه ای در ژاپن گفته می شود: قنات ماهی بزرگی در ژرفای دریاها خواب بود. این قنات ماهی که نخستین قنات ماهی بود روزی از خواب بیدار شد. حرکتی کرد و از حرکت او جزر و مدی شگفت پدید آمد و دریا توفانی شد و جزیره های ژاپن شکل گرفت. ولی اسطوره آفرینش ژاپن روایت کهن تری دارد:

در روایت کهن تر اسطوره آفرینش در ژاپن گفته می شود نی استواری از اقیانوس روغنی آغازین سر برآورد و به خدا بدل شد. در همان دم دوخدای نر و ماده از او هستی یافتند. از این سه گانه کمتر سخن گفته شده ولی نسل ایزدان و ایزدبانوان در بهشت از همین سه گانه هستی یافت. بین ایزدان و ایزد بانوان دو ایزد به نامهای ایزاناگی و ایزانامی هستی وشهرت یافتند. ایزانامی ایزدبانویی جذاب و ایزاناگی ایزدی جذاب بود. این دو ایزد از پلی که رنگین کمان نامیده می شد از آسمان فرود آمدند. ایزاناگی نیزه خود را در اقیانوس آغازین فروبرد و بیرون کشید. با بیرون کشیدن نیزه قطره ای آب از نوک نیزه چکید و سخت شد، از این سخت شدگی جزیره ئونو_کورو (Ono_Koro)، به معنی “سخت شو” پدید آمد. این اسطوره از کهن ترین نمادهای پرستش آلت نرینه در اساطیر ژاپن است.

ژاپنی های باستان ایزانامی و ایزاگامی را خواهر و برادری می دانستند که در ئونوکورو با هم ازدواج کردند. آنها هنر عشقبازی را از دو دم جنبانک آموختند. هنوز هم دیدن این پرنده برای ژاپنی ها یادآور نخستین نیاکان آنهاست. ژاپنی ها باور دارند حتی خدای مترسکها هم نمی تواند این پرندگان مقدس را بترساند. می گویند سرزمین ها و نمودهای طبیعی بسیاری مانند آبشارها، کوهها، درختان، گیاهان و باد از این دو خدا زاده شد. با زایش باد آفرینش ژاپن کامل شد. باد، با راندن مه تیره، سیمای ژاپن را از پرده ای مه آلود بیرون کشید. بنابر اساطیر ژاپن، نخستین فرزند ایزانامی و ایزاناگی به خاطر پیشگام شدن ایزانامی در ازدواج به شکل ستاره دریایی سِقط شد و او را به دریا افکندند. ولی فرزندان دیگر آنها ماندند و آخرین فرزند آنها که تولدش با مرگ مادر همراه بود؛ خدای آتش بود. پس از به دنیا آمدن خدای آتش ایزانامی دچار تب سوزانی شد و مرد. پس به جهان زیرین (یومی Yomi، سرزمین تاریک) کوچ کرد. ایزاناگی به رغم مخالفت ایزانامی در پی او به یومی رفت. ایزانامی به یاری ارواح مادینه زشت رویِ دیار یومی شوی خود را از جهان زیرین بیرون راند. ایزاناگی به دنیای زندگان بازگشت. هنگام خروج ایزاناگی از دیار یومی ایزانامی فریاد زد به جرم این نافرمانی هر روز هزار نفر از ساکنان زمین را نابود خواهم کرد. ایزاناگی پاسخ داد: من نیز هر روز هزار و پانصد موجود تازه را هستی خواهم داد. ایزاناگی به پیمان خود وفادار ماند و پس از برگزاری مراسمی آیینی برای زدودن آثار سفر به جهان زیرین، خدابانوی خورشید و الهه بزرگ و شکوهمندی، اماتراسو، خدای ماه و شب، تسوکی یومی، و خدای توفان و نرینه شکوهمند زودخشم و چابک و هولناک، تاکهاوا-سوسانو را زاد. گفته می شود این سه خدا از چشمان ایزاناگی هستی یافتند.

داستان ازدواج ایزاناگی و ایزانامی هستی یافتن طبیعت، و جدایی آنها ناپایداری زندگی و پیدایی مرگ را روایت می کند. اسطوره شناسان (میرچا الیاده) با بررسی اساطیر ژاپن یه این نتیجه رسیده اند که در اساطیرژاپن دو خدای ایزاناگی (یا ایزاناجی) و ایزانامی نخست جدا از هم نبودند. آنها با یکدیگر گونه ای بی نظمی (Chaos) را می ساختند که مانند تخم مرغی بود که در میانش بذری نهفته باشد. زمانی که آسمان و زمین به این ترتیب در هم آمیخته بود دو اصل نرینه و مادینه هنوز وجود نداشت. بنابراین می توان گفت این بی نظمی نمایانگر کلیت کامل و در نتیجه دو جنسی بوده است. جدایی آسمان از زمین نخستین عمل زایش کیهان و گسستگی پیوند خاستگاهی را بیان می کند. این مرحلۀ آفرینش خود را اینگونه روایت می کند که جزیره کوچک ، ناپایدار و بی شکل گردی بود که دریا آن را دربر گرفته بود. در میانه این جزیره یک نی وجود داشت که از او خدایان زاده شدند. تولد خدایان نمادپردازی مراحل مختلف سازمان یافتگی جهان را نشان می دهد. نی بذریست که میتوان آن را میان تخم مرغ کیهانی تشخیص داد. مانند یک زمینه گیاهیست و نخستین شکلی ست که زمین_مادر به خود می گیرد. بلافاصله پس از جدایی آسمان و زمین نیز خود را د رشکلهای انسانیِ مرد و زن متجلی می کنند.

در کتاب نیهونجی (Nihongi)،یکی از کتابهای مقدس ژاپن، آمده است: سه خدای آسمانی به آسمان و زمین فرمان می دهند که آفرینش را کامل کنند و سرزمین ژاپن را بیافرینند. در حالیکه بنا بر سایر متون ژاپنی مربوط به پیدایش کیهان، مانند کوجی کی (Kojiki)، یکی دیگر از کتابهای مقدس ژاپن، نمی توان گفت که سه خدای آسمانی پیش از جدایی آسمان و زمین، هستی داشتند یا پس از این جدایی در آسمان پدیدیار شدند. بنابراین در باره اسطوره آفرینش در ژاپن با دو روایت کاملا متفاوت مواجه هستیم.

خدایان باستانی ژاپن

آیین های شینتو و بودا دو آیین باستانی ژاپن هستند. آیین بودا از سرزمین های دیگر به ژاپن رسید، بنابر این می توان گفت اسطوره های ژاپن از آیین شینتو برآمده است. خدایان شینتو بسیارند. به روایتی آنها ۸ میلیون خدا دارند که بر این شمارباید قهرمانانی را که به مقام خدایی رسیده اند را نیز اضافه کرد. هشت در اساطیر ژاپن نماد کمالست. در افسانه ایرانامی و ایزاناگی و آفرینش ژاپن، صحبت از هشت خداست. اژدهایی که به دست سوسانو کشته می شود و در دُمِ خود شمشیری پنهان دارد نیز هشت سر دارد. همچنین هنگامی که اماتراسو خدای خورشید در غار پنهان می شود هشت خدای آسمان و از آن شمار خدای کوهستان و خدای خلنگ زارها برای رهایی جهان از تاریکی چاره ای می اندیشند. خدای کوهستان هشت تاج از ۵۰۰ شاخ و برگ درخت مقدس ساکاکی، و خدای خلنگ زارها هشت تاج از گیاهان مختلف فراهم می کنند و خدایان دیگر این تاج ها را با گوهر هایی می آرایند و آنها را روبروی در غار به درخت ساکاکی می آویزند. همچنین گفته می شود هنگامی که ایزاناگی پیش از تطهیر در سرزمین یومی (جهان زیرین) توسط هشت تندر تعقیب شد عصای جادویی خود را زمین انداخت و عصا راه هیولا را بست.

در دوره های بعد تر خدایی دیگر به این هشت خدا افزوده می شود که خدای جنگ است و هاچیمان نام دارد. همچنین خدای دیگر ژاپن امپراتور ثوجین پسر ملکه جنگجوست که پس از مرگ به مقام خدایی می رسد. در ژاپن گاهی می بینیم کوهی را خدا می دانند. آنها باور دارند کامی (یا روحِ) کوه از مردمانی که در جوار کوه زندگی می کنند نگهداری می کند. در آیین شینتو ژاپن هر چیز از حیوان و گیاه و جماد دارای روح یا کامی ویژه خودست.

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.