میترا خدای هند و اروپایی

میترا خدایی هند و اروپایی ست. یعنی او خدای اقوامی ست که از منطقه جنوب سیبری در شمال، به سمت جنوب و منطقه ای که امروز به نام هند می شناسیم مهاجرت کردند. برخی از این مهاجران در هند ماندند. برخی به ایران کوچ کردند و در دامنه های زاگرس ماندند. برخی دیگر هم به سمت غرب و اروپای امروز مهاجرت کردند. همه این مهاجران خدایان و باورهایی مشترک داشتند که با باورهای مردمان بومی منطقه هایی که در آنجا ماندند به هم آمیخت. میترا خدای آیینی ست به نام آیین مهر یا آیین میترا که هیچ پیامبری نداشت ولی در یک دوران طولانی از تاریخ یعنی از ۱۵ قرن پیش از میلاد تا قرن ۴ میلادی گستره ی پهناوری از جغرافیای جهان از دره سند تا روم، فرانسه، آلمان، اسپانیا و حتی شمال افریقا و بخشی از بریتانیا را در بر گرفت. پرستش میترا خدای هند و اروپایی و آیین او به نام آیین مهر یا آیین میترا در شرق با آمدن زرتشت و در غرب با آمدن مسیح از میان رفت اما هنوز هم نام میترا و آیین او سر زبان پژوهندگانست. دکتر شروین وکیلی می گوید: سابقه تاریخی بلند مهر در دو قلمرو شرق و غرب به این معنی ست که تقریبا تمام تمدن های قلمرو میانی یعنی فاصله ی هندوکوش تا اقیانوس اطلس، در بخش عمده ی دوران تکامل باستانی شان زیر تأثیر میترا و آیین او بوده اند. او می گوید شواهد نوشتاری و باستان شناختی پیوند میترا و آیین او را با تمدن ایرانی آشکار می کند و نشان می دهد این ایزد و آیین های مربوط به او تماما خاستگاهی ایرانی دارند. او می گوید تاریخ ایزد میترا یا مهر در ایران پیچیده و بغرنج است و شاخه های آن با دگردیسی های فراوان حتی در دوران اسلامی نیز ادامه پیدا کرده و در قالب تصوف و عرفان ایرانی تا امروز نمودار شده است.

قدیمی ترین سند تاریخی میترا خدای هند و اروپایی

قدیمی ترین سند تاریخی میترا یا ایزد مهر به ۱۴ قرن پیش از میلاد مسیح برمی گردد. زمانی که هیتی ها و میتانی ها روی لوح های گِلی با هم پیمانی بستند و در آن پیمان نام چهار خدای آن روزگار را رقم زدند که یکی از آنها میترا بود. این لوح در سال ۱۹۰۷ میلادی در ناحیه ی بغازکوی در شمال غرب آسیای صغیر به دست آمد. آخرین سند تاریخی غرب هم که نام میترا خدای هند و اروپایی در آن آورده شده مربوط به قرن ۵ میلادی ست. بنابراین ایزد مهر یا میترا برای ۱۹ قرن در جهان باستان خدایی کرده و سپس به فراموشی سپرده شده، هر چند هنوز هم دانایان علوم گوناگون از باستان شناسان، زبان شناسان، تاریخ دانان و… تلاش می کنند این ایزد را از پرده ی استتار بیرون بکشند. گفتنی است در کشورهای شرق، اسناد و مدارکی که مربوط به میتراست فقط همان نوشته ها و باصطلاح متون کهن است. اما در غرب آثار تاریخی مانند سنگ نگاره، موزاییک نگاره، نقاشی و نیز آثاری از ساختمان پرستشگاه های این خدای هند و اروپایی وجود دارد که می تواند اطلاعات بسیاری به ما بدهد. فرانتس کومون پژوهشگر بزرگی که در زمینه میترا پژوهش های قابل توجه و معتبری دارد می گوید: دانشمندی که می خواهد درباره دین مهر پژوهش کند درست مانند کسی ست که می خواهد مسیحیت را بشناسد و فقط کتاب عهد عتیق و کلیساهای قرون وسطی را دارد. نتیجه کمبود منابع، مدارک و اسناد معتبر تاریخی این می شود که امروز ما در باره ی میترا خدای هند و اروپایی و آیین او اطلاعات دست و پا شکسته ای داریم.

دکتر شروین وکیلی در کتاب اسطوره شناسی ایزدان ایرانی می گوید: کهن ترین و مفصل ترین گزارشی که از میترا یا ایزد مهر در ایران داریم مهریشت اوستاست. او می گوید در ایران زمین حتی یک تندیس گاوکشی هم پیدا نشده و اگر از مکان های آیینی مانند زورخانه و قلندرخانه ها بگذریم تقریبا هیچ نشانی از معماری دینی مهرپرستان نداریم. به گفته دکتر وکیلی در ایران غیر از کتیبه های هخامنشی و نوشتارهای دولتی و سکه نوشته های کوشانی و پارتی و ساسانی، فقط در متن مهر پرستانه اوستا آثاری از این ایزد را میتوانیم پیدا کنیم. اما شگفت اینکه با وجود گستردگی و تداوم چشمگیر مفهوم مهر و فراگیری رمزگان مهرپرستان امروز آگاهی ما از این ایزد باستانی و آیین او بسیار اندک است. گویی مهرپرستان در ایران پوشش و انگاره ای دیگر داشته اند و آنقدر در رازورزی این آیین کوشیده اند که امروز حتی رخنه به چارچوب مرکزی معناهایشان هم ممکن نیست.

میترا، خدای هند و اروپایی

برپایه ی پیمان نامه باستانی هیتی ها و میتانی ها آشکارست که نیاکان هند و اروپایی ما میترا را می شناختند. بنابراین میترا خدای هند و اروپایی به حساب می آید و جای شگفتی نیست اگر نام او را پیش از هر چیز میان مردم ایران و هند پیدا کنیم. در کتاب مقدس هندیان باستان، یعنی «وِدا» نام این خدا چندین بار بصورت میترا آمده است. در این کتاب (وِدا) میترا به معنی پیمان است. در کتاب مقدس ایرانیان باستان، یعنی اوستا هم نام میترا آمده است. هر چند نام میترا در بخش گاهان اوستا که بخش کهن تر این کتاب و سروده ی خود زرتشت است نیامده، اما نام این ایزد باستانی در بخش جدید این کتاب (اوستا) آمده؛ حتی سرودی به نام او آورده شده که «مهریشت» خوانده می شود. از اینرو گفته می شود روحانیون آیین مهر که کرپن ها خواند می شدند و بعدتر در فرهنگ زرتشتی آنها را مغان می نامیدند؛ پس از زرتشت کم کم پای این خدا را به اوستا باز کردند البته او را از مقام خدایی به ایزد، پایین آوردند. مغان ها خود از گروه کرپن ها بودند که آیین زرتشت را پذیرفته و با آن همساز شده بودند. آنها بعدها کم کم همان باورهای پیشین خود را به این دین وارد کردند. آنچه از میترائیسم در غرب می بینیم آمیزه ای از آیین میترا و دین زرتشت است که دسترنج همان مغان هاست که آین دو کیش را در هم آمیختند.

در کتاب مقدس هندیان یعنی وِدا نام میترا همراه با نام خدای بزرگ هندوها، وارونا آمده است. همچنین در کتاب مقدس ایرانیان یعنی اوستا نام میترا همراه با اهورامزدا، خدای بزرگ ایرانیان باستان آمده است. هر دوی این کتاب ها بخش های قدیمی و جدید دارند. برای همین هم نام میترا همیشه اهمیت یکسانی ندارد و باورهایی که درباره ی این خدا وجود داشته همواره تغییر می کند. شرق شناسان می گویند در دوران باستان میان مهرپرستان و پرستندگان خدای آسمان رقابت وجود داشته است.

در دین باستانی ایران یعنی دین زرتشتی، دوگانه پرستی یا ثنویت وجود داشته به این معنی که برای آنها اهورامزدا خدای فرزانگی و فرمانروای جهان روشنایی ست و گروهی از ایزدان (که مقامشان پایین تر از خداست) گرداگردِ او (اهورامزدا را فرا گرفته اند. درست در جبهه ی دیگر اهریمن خدای تاریکی ست که گرداگردِ او را نیروهای بدی و شر فرا گرفته اند. این دو گروه پیوسته با هم در نبرد و ستیزند اما سرانجام روزی می رسد که نیروی نیکی و روشنایی، نیروی بدی و تاریکی را روی زمین از بین می برد. در این کشمکش میترا ایزدیست که دستیار اهورامزداست و در رده ی مبارزانِ نیکی و روشنایی و راستی نبرد می کند. آشکارست که میترا همان خدای روشنایی ست که در هند او را به خورشید تشبیه کرده اند. میترا خورشید نیست و در واقع خورشید نماد ایزد میترا یا مهرست. در مهر یشت اوستا میترا می گوید من پیش از آنکه خورشید شکست ناپذیر بر ستیغ کوه البرز پدیدار شود می آیم و تمام تاریکی را از بین می برم. پس میترا یا مهر فروغ و پرتو و روشنایی خورشیدست نه خود خورشید. گفتنی ست که همتای میترا در رم باستان یا غرب، هلیوس است. او در جهان می گردد و انتقام ظلم ستمدیدگان را از ستمکاران می گیرد و راستی را دوباره در گیتی برپا می کند.

در فرهنگ ایران میترا خدای روشنایی ست که با اهورا مزدا همسوست و در خدمت او نبرد می کند. پس جلوه ای از اهورا مزداست. اهورامزدا یا اورمزد یاران و همراهانی دارد که امشاسپندان نامیده می شوند و از ذات او تراوش شده اند. میترا هم دو همراه همیشگی دارد که خود از ایزدان هستند یک سروش که پیام آور اهورامزداست و دیگری رشن یا رشنو که خدای دین است. درست همانند این را در فرهنگ هند داریم. در فرهنگ باستانی هند پیرامون میترا ایزدان کِهتری مانند آریامن ( ایزد نگهبان آریاها) و بهاگا ( خدای سرنوشت) هستند. این دو ایزد به هم پیوسته سرائوسا sraosa و آسی نام می گیرند که وجوه مشخصی از میترا هستند. در فرهنگ اروپایی کوتس Cautes و کوتوپاتس Cautopates دو همراه میترا هستند. برخی این همراهان میترا را «مهربان» نامیده اند که به معنی نگهبان مهر است.

اشپیگل که نخستین پژوهش ها را درباره میترا در ادبیات غرب انجام داد می گوید: میترای ودایی با مهر اوستایی همتا هستند. او می گوید مهر در اوستا ایزد نگهبان پیمان هاست ولی در ادبیات هندی تعریفی از میترا با این دقت و تأکید وجود ندارد. او می گوید همچنین مفهوم مهردُروَج به معنی پیمان شکن در اوستا بسیار پررنگ تر از منابع سنسکریت است. البته اشپیگل تأکید می کند که این به معنی غیاب مهر و پیمان در ادبیات هند نیست. اما بسامد اندک تکرار آن در منابع هندی نشان می دهد که این پیوند از چارچوب اوستایی وام گرفته شده است.

چرا نام ایزد مهر در گاهان اوستا نیست؟

وقتی زرتشت آیین خود را معرفی کرد، اهمیت و اعتبار میترا خیلی کم شد. پیش از زرتشت ایرانیان به خدایان باور داشتند. نام برخی از خدایان پیش از زرتشت دربخش یشت ها آمده که از میان آنها زروان، ایزدمهر، ایزدبانو آناهیتا، ایزد وای یا وایو را میتوان نام برد. با آمدن زرتشت اینها از مرتبه ی خدایی به ایزد پایین آورده شدند. همچنین برخی از خدایان به صورت امشاسپندان ماندند که از شمار آنها اَرتَ وهیشتَ یا اردیبهشت، وَهومن یا بهمن، خرداد، امرتات یا امرداد، تیر و سپندارمذ را می توان برشمرد که از میان اینها سپندارمذ، خرداد و امرتات ایزدبانو هستند.

زرتشت تعدد خدایان را در سپهر فرهنگ ایران به تک خدایی و یکتا پرستی تغییر داد. او آیین خود را در بخش شرقی ایران منتشر کرد. دوران زندگی او را از هزار تا ششصد سال پیش از میلاد گفته اند که اکنون بیشتر گفته می شود او ششصد سال پیش از میلاد می زیسته. تنها منبعی که امروزه در دست داریم تا با آن شخصیت این پیام آور ایرانی را بشناسیم بخش گاهان اوستاست که سروده های خود زرتشت است. زبان آن مربوط به شرق ایران و ترجمه ی آن مشکل و پیچیده است. هرچند گفته می شود زرتشت مصلحی بود که آمد تا شرک را از میان ببرد و یکتاپرستی را جایگزین آن کند ولی از آنجا که او خود را به قدرت سیاسی روزگار خود نزدیک کرد؛ این یکتاپرستی نوعی از دیکتاتوری را در جامعه رواج داد. چرا که تا پیش از آن همانطور که در آسمان خدایان فرمانروایی می کردند و هر امری خدایی جدا داشت، مردم همان نظام را روی زمین و در اجتماع خود پیاده می کردند. بنابراین تمام قدرت منحصر به پادشاه نبود. چنانکه در دوران پادشاهی جمشید، پادشاه آرمانی و اسطوره ای ایران می بینیم، جامعه به چهار طبقه بخش شده بود که هر طبقه وظایف خود را انجام می داد. این چهار طبقه: موبدان، ارتشتاران، پیشه وران و کشاورزان بودند که هرکدام فرمانروای خود را داشتند و کار خود را می کردند هر چند زیر نظر فرمانروای بزرگ یعنی پادشاه بودند (برخی این طبقه بندی جمشید را یکی از اشتباهات او می دانند). همانطور که در آسمان هم هر خدایی خویشکاری خود را داشت و همه ی آنها زیر فرمان خدای خدایان بودند. اما با آمدن زرتشت و یکتاپرستی همه این چهار طبقه زیر فرمان شاه قرار گرفت و قدرت در انحصار یک نفر درآمد چرا که باور پیدا کرده بودند در آسمان هم که نمونه ی مینوی زندگی گیتی ست، قدرت فقط دست یک نفر و آن هم اهورامزداست.

باری، زرتشت برای اینکه آیین یکتاپرستی را رواج دهد ناگزیر بود از اهمیت خدایان به ویژه مهر یا میترا که بیشتر مورد توجه مردمان بود بکاهد. او با برگزاری آیین های مهری مخالفت کرد. خونریزی و قربانی کردن گاو را که از باورهای اصلی آیین مهر بود رد کرد همچنین کاربرد گیاه مستی بخش هوم را که خلسه ایجاد می کرد، ممنوع کرد. پیروان آیین مهر از آمیختن خون گاو قربانی شده و شیره گیاه هوم که با روش ویژه ای به دست می آمد، نوشابه ای می ساختند و باور داشتند این نوشابه نیروی جاودانگی می بخشد. زرتشت درست کردن این نوشابه را نیز ممنوع کرد. بنابراین در بخش گاهان که سروده ی خود زرتشت است نامی از میترا نیامده مگر آنکه بعنوان کسی که گمراهست و جانوری مفید را می کشد. قوانینی که زرتشت در رد رفتارهای آیینی پیروان آیین مهر ایجاد کرد موجب مخالفت شدید پیروان مهر با او شد تا جایی که بالاخره به دست آنها در پرستشگاهی به قتل رسید. گفته می شود هنگامی که زرتشت در آتشکده ی بلخ کشته شد به قاتل خود گفت:”همانطور که من من شما را بخشیدم، امیدوارم اورمزد هم شما را ببخشاید”.

چرا با آمدن زرتشت آیین مهر از میان رفت؟

پیش از آمدن زرتشت آیین مهر میان مردم بسیار محبوب بود و با آمدن زرتشت از محبوبیتش کاسته شد چرا که زرتشت بسیاری از موازین این آیین از شمار قربانی کردن گاو و نیایش در غار و به دور از نور و حتی نوشیدن فشرده هوم را زیر سؤال برد و آنها را رد کرد. پس از کشته شدن زرتشت برخی از روحانیان آیین مهر که کیش نو یعنی زرتشتی را پذیرفته بودند، باورهای خود و اعتقادات زرتشت را در هم آمیختند و نتیجه این شد که بار دیگر مهر با شکوهی بسیار در بخش یشت های اوستا پدیدار شد. این شکوه را آنجا که اهورامزدا به زرتشت می گوید:”وقتی مهر را آفریدم و به مردمان دستور دادم که بر او قربانی کنند و فدیه دهند و نماز گزارند؛ مقام او را به اندازه ی آنِ خودم بالا آوردم” آشکار می شود. پس از زرتشت برخی آیین های مهری مانند نوشیدن هوم و ساختن نوشابه هوم باز تقدس خود را پیدا کرد.

ایزد مهر در اوستا و وِدا

در یشت دهم، مهریشت گفته می شود که اهورامزدا ایزد مهر را پشتیبانی می کند آنجا که می گوید: تو (اهورامزدا) از مردمانی که به مهر حس نیک دارند پشتیبانی می کنی و انسانی را که بخواهد به او صدمه بزند نابود می کنی. در این یشت مهر دارنده ی زمین های فراخ است و پیروز و زورمند و نیرومند و نیکوکار و آسمانی و والا مقام و بخشنده است. او سلاحی کارساز دارد و راهنمای آدمیان در تاریکی ست. این دو یعنی سلاح و راهنمایی ایزد مهر در سنگ نگاره های غربی به صورت خنجر و مشعل تصویر شده است.

در اوستا مهر باهوش ترین موجوداتست. پیروزمندست و همیشه افتخار همراه اوست. او هزار گوش، ده هزارچشم، ده هزار جاسوس دارد. او هرگز اشتباه نمی کند و همواره سخن از بزرگی و جنگجویی اوست. همه ی این ویژگی ها موجب می شود مردمان او را دوست بدارند و برایش آیین هایی را برگزار کنند که در آیین مهری آمده است.

در کتاب ودا، کتاب مقدس هندیان باستان، بیش از اوستا پیوند میان مهر و قربانی گاو روشن شده است. قربانی کردن گاو یکی از آیین های اصلی در کیش مهر بود. پروفسور لُمِل Lommel کسی ست که تمام متون ودایی مربوط به میترا در ودا را گردآوری کرده است. او می گوید سوما که همان هوم ایرانی ست؛ در واقع خدای زندگیست. این خدا تجسم بارانست که از ماه به زمین می بارد و موجب رشد گیاهانی می شود که غذای انسان و جانورانست. لمل می گوید در باور هندیان باستان در موجودات نرینه شیره گیاهان به دانه و در موجودات مادینه شیره گیاهان به شیر تبدیل می شود. با مرگ موجود زنده جوهر زندگی به ماه برمی گردد و وقتی ماه پر می شود سوما مانند شرابی که در ساغر می ریزند، در ماه ریخته می شود. پس سوما آب زندگانیست و خدایان هر ماه از آن می نوشند. در این داستان سوما که بارانست؛ در عین حال تخم گاو آسمانیست که زمین را زایا می کند و شیر گاو آسمانی به مردم غذا می رساند. اما از آنجا که خدایان می خواهند به قطره ای از آب زندگانی دست پیدا کنند، تصمیم می گیرند که سوما را بکشند. وایو خدای باد می پذیرد که این کار را انجام دهد. او (وایو) از میترا می خواهد تا در این امر همکاری کند. خدایان به میترا می گویند ما می خواهیم سوما را بکشیم. میترا پاسخ می دهد:”به چنین کاری تن در نمی دهم، از اینرو که دوستار همگان هستم”. خدایان می گویند حتی اگر تو مخالف باشی ما می خواهیم سوما را بکشیم. سرانجام میترا برای همکاری با خدایان شرطی می گذارد. او می گوید باید بهره ای از قربانی به او هم برسد. چرا که کشتن سوما موجب می شود میترا گاو و گوسفندانش را از دست بدهد و چهارپایان از او رویگردان شوند. دکتر شروین وکیلی می گوید میترا ایزدی کوچگردست برای همین چهارپایان برایش اهمیت دارند. او در واقع خدای مردمان کوچگردست. باری هم میترا و هم وارونا در کشتن و قربانی کردن سوما شرکت می کنند. روش قربانی کردن سوما به این شکل است که سوما را میان دو سنگ خرد می کنند و شیره ی ساقه ی گیاه را بیرون می کشند. سوما گیاهی ست که نیروبخش است و خدایان، دینمردان و مؤمنان آن را می نوشند. مردمان از نوشیدن سوما روان جاودانی پیدا می کنند و هرگز نمی میرند. البته سوما انسان را از مرگ جسمانی رها نمی کند و فقط خدایان هستند که از این نوع مرگ رها می شوند.

بر پایه ی اوستا و ودا و نیز در بندهشن، از کشتن گاو مقدس، گیاهان می روند. بعدها در آیین میترا هنگامی که خدای سوما (هااوما) از میان می رود؛ زندگی دوباره و رستاخیز منوط به کشتن گاو می شود. به این ترتیب پیوند میان مراسم میترای هند و ایران و مناسک میترای گاو اوژن در غرب حفظ می شود.

منبع:

  • آیین میترائیسم، مارتین ورمارزن
  • اسطوره شناسی ایزدان ایرانی، دکتر شروین وکیلی

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.