آتنا در اسطوره و فلسفه

آتنا در اساطیر یونان با نام الهه جنگ و خرد شناخته شده است. هومر چهار فرزند المپ را برابر چهار آخشیج (عنصر) قرار داده است. او فرزانگی را به آتنا، دانایی و فراست را به هرمس، عشق ورزی و تمایل را به آفرودیت و خشونت و بی رحمی را به آرس نسبت داده است. در آثار هومر آتنا الهه ایست که نقش زمینی اش -راهنمایی مردم- بیش از وظیفه آسمانی اوست. آتنا کارگران و هنرمندان پشتیبانی می کند ولی آنجا که باید قدرت خدایی هفائیستوس، خدای صنعت و آتش، فرمانروایی کند؛ آتنا دیگر دخالت نمی کند. پرسش اینجاست که آیا الهه خرد که نماد و سنبل اندیشه های عالیست در زمینه فنون و صنعت با خدایان دیگر همگام می شود؟

فرزانگی آتنا

گفته می شود “عقل نظری” و “عقل علمی” هر دو در دامنه قدرت آتنا الهه خردست. در حالیکه “دانش فنی” و “صنعت” با هفائیستوس در پیوندست. میتوان نتیجه گرفت رابطه “عقل” و “صنعت”، رابطه آتنا و هفائیستوس است. به خوبی می توان دریافت که همکاری این دو قدرت نیکبختی انسان را تضمین می کند. در اندیشه «انکساغورس» و شعر هومر سیمای خرد واقعی از آن آتناست. بدون خرد آتنا و رهنمودهای او صنعت پیشرفتی ندارد. بنابراین، این اندیشه معنویست که مهارت ساختن وسایل را آسان می کند. هومر از آتنا اندیشه خلاق و بخشنده ساخته است. این الهه بین ماده روحانی عقل مطلق و قدرت اعمال هوش قرار دارد. فیلسوفان از زمان «دموکریت» تا «پورفیر» این ویژگی را به “عقل” یا “ادراک و یا قضاوت عاقلانه و فرزانگی مطلق” تعبیر کرده اند.

آتنا در نگاه فیلسوفان

دموکریت آتنا را تریتوژنی (Tritogenie) می نامد. به این معنی که در آتنا سه میوه خرد، یعنی اندیشیدن، سخن گفتن و عمل کردن همگامند و جز عقل چه نیرویی می تواند این همکاری را داشته باشد؟ فیلسوفان دیگر (دیوژن و فیلودم) نیزآتنا را مظهر عقل و اندیشه عالی جهانی دانسته و گفته اند عقل و دوراندیشی انسان بارقه ای از وجود بی همتای این الهه است. هراکلیت (Heraclite) بزرگترین فیلسوف مکتب رواقی استوئیسیسم (Stoicisme) در باره آتنا می گوید: عقل و الهه او در هر حال رهنمون انسانهاست. هراکلیت می گوید همانطور که روشن کردن مشعل در تاریکی شب به ما کمک می کند تا همه جا را به خوبی ببینیم عقل نیز ما را در راه خوشبختی رهبری می کند.

خرد مظهری از آتناست ولی در واقع نشانی از نشانه های خدای خدایان، زئوس، است. آتنا همان زئوس است که در آیین ارفه ای (Orphiques) او را نرینه (Male) و گاهی مادینه (Femelle) شناخته اند. فیلودم در اثر خود به نام پیه تات (Pietate) در این باره می گوید: بخشی از وجود زئوس که روح جهان به شمار می رود به سوی ماورای جو و فلک اثیری پرواز می کند و این همان آتناست. او می گوید به همین سبب آتنا را زاده شده از سر زئوس، یعنی بالاترین نقطه اثیری می دانند. چنانکه می دانیم درمیت های عهد کهن آتنا را «فرونزیس» Phronesis نامیده و گفته اند او دختر زئوس است و از سر او زاده شد. افلاطون و برخی پیروان زنون در باره زاده شدن آتنا از سر زئوس باورمندند که چون سر مرکز اندیشه های عالیست، آتنا مظهر این به حقیقت روشنی بخش وجود انسانی در جهان کوچک او (Microcosime) و در جهان برتر و عالم هستی (Macrocosime) است.

کریزیپ (Chrysippe) فیلسوف یونانی پیرو زنون، پس از او (زنون)، مرکز عقل را نه در سر، که در سینه دانست. به این ترتیب کریزیپ در باره آتنا نظر تازه ای را مطرح کرد. او گفت از آنجا که سینه و قلب انسان مرکز عواطف و احساسات و محبت و یادبودهاست، فکر در سینه در کنار این احساسات و عواطف، پخته می شود و سپس به شکل کلام نقش می بندد. به نظر کریزیپ زاده شدن آتنا و وجود او نیز از این اندیشه و باور نمی تواند جدا باشد؛ ولی چگونه آتنا که عقل آسمانی و الهی ست میتواند مظهر عقل انسانی باشد؟

تفسیر کنندگان آثار هومر تلاش کرده اند که بین این دو اندیشه پیوندی برقرار کنند. به این معنی که قدرت کارهای انسانی را، معجزه آسا، با رهنمونی آتنا همگام سازند. به ویژه آنچه را که هومر در ایلیاد و ادیسه در سیمای قدرتی مافوق طبیعت مجسم نموده است به “الهه عقل” و “قدرت عقلانی”، برابرِ تمایلات جسمی پیوند داده و واکنش آن را در روح فردی مانند آشیل (Achille)، یا احتیاط الهی را نزد اولیس (Ulysse)، قهرمان دیگر هومر نشان دهند.

در سرود نخست ایلیاد می خوانیم:

ای الهه خرد، خشم آشیل فرزند پله را خاموش کن که خشمی دلازارست و دردهای بیشماری برای همه فراهم کرده است! جوانان مغرور را به کام مرگ افکنده و پیکرهای عزیزشان را طعمه سگان و پرندگان کرده تا اراده زئوس خدای خدایان را انجام دهد.

آتنا آرام رو به آشیل نموده گفت: من از آسمان فرود آمده ام تا خشم ترا فرونشانم. بس کن! دست از شمشیر بدار، آشیل بدو پاسخ داد: فرمانی را که از سوی تو و هرا باشد، پذیرایم.

ایلیاد،سرود نخست

در این سرود آشکاست که آشیل آرام می گیرد تا عقل را به یاری گرفته و فرمان او را بپذیرد. برای هومر آن عقل جز آتنا چیز دیگری نیست. در آثار هومر آشکارا می بینیم جهش عواطف انسانی و تطبیق آن با قدرتهای آسمانی، بصورت خدایان و الهگان خودنمایی می کند. این تجزیه تحلیل در عین حال که جنبه معنوی و اساطیری خود را دارد، صورت فلسفی خویش را از دست نداده و با مکتب های گوناگون، به ویژه از قرن پنجم پیش از میلاد، هم آهنگی دارد. هومر تأکید می کند آتنا الهه آسمانیست و میخواهد ثابت کند که عقل انسانی بارقه ای از عقل جهانی به شمار می آید و همین عقلست که در روح فردی مانند آشیل حلول، و خشم او را به اعتماد و اطاعت تبدیل می کند.

در کارهای دیگری که آتنا در ایلیاد انجام می دهد جنبه جنگجویی همگام با فرزانگی او کاملا آشکارست. به ویژه که الهه خرد قهرمانان را رهبری می کند تا به پیروزی برسند. در سرود پنجم ایلیاد می خوانیم:

دیومد دلاور چنین آغاز سخن کرد: ای آتنا! ای دختر شکست ناپذیر زئوس! اگر با پدرم و من سازگاری؛ در میان آتش جنگ در کنار ما جای داشته باش و ما را بدانسان که شایسته است یاری کن که دشمن گستاخ گرفتار شود و هدف زوبین دردناک من قرارگیرد. دعایش را آتنا پذیرفت و دیومد به هنگامه کارزار شتافت و بر مردم تروآ تاخت.

سرود پنجم ایلیاد

در این سرود آتنا نقش روشنگری را ایفا می کند که دیومد (Diomede)، پادشاه آرگولید و پسر تیده (Tydee) سیمای شجاعترین قهرمانان عهد کهن را مجسم می کند. دیومد پس از آنکه از پشتیبانی الهه خرد اطمینان یافت آنقدر قدرت پیدا کرد که حتی توانست به آفرودیت زخم بزند. دانشمندان دانش اخلاق باورمندند که عقل عملی (آتنا) جهالت را نابود می کند و دیومد قادر می شود لذت های زودگذر و تمایلات را که مظهر فلسفی آن آفرودیت است تحقیر کند.

داستان «پانداروس» نیز برای مردم عهد کهن نمونه ای از مجازات کسانی ست که سنت های اخلاقی را زیر پا می گذارند و از الهه خرد پیروی کامل نمی کنند. پانداروس فرمانده دسته ایست که اهالی لیسی ساکن سرزمین تروآد (Ttoade)، کشوری در فریژی، به کمک پریام (Priam)، پادشاه تروآ، می فرستند. هنگامی که آتش دشمنی و جنگ بین مردم تروآو یونان می رفت تا خاموش شود؛ و درست هنگام جنگ تن به تن میان پاریس و منلاس، آتنا به صورت مردی از اهالی تروآ به نام لائودوکس (laodocos) در می آید و پانداروس را وادار می کند به سوی منلاس تیری پرتاب کند. به این صورت دوباره آتش جنگ میان دو کشور شعله ور می شود. پانداروس با دیومد می جنگد و به دست او کشته می شود. در تحلیل اخلاقی گفته می شود چون پانداروس کارخلاف اخلاق کرد مجازات شد.

پانداروس تا اواخر دوره هلنیسم برای مردم یونان سنبل دوراندیشی بود. زیرا هرچه را که از جانب خدایان مطرح می شد با اندیشه های عالی انسانی همگام می کرد. ولی آیا سیمای نازیبایی که پانداروس در اساطیر یونان از نافرمانی ساخته دلیل اصلی مجازات اوست؟ آیا کاری که پانداروس در این صحنه از جنگ کرد مورد پشتیبانی آتنا نبود؟ آیا سرنوشت نقشی در اجرای طرح آتنا داشته و اندیشه های خدایان براین بود که جنگ تروآ ادامه یابد؟

پروکلوس (Proclus)، فیلسوف مکتب نو افلاطونی در تفسیری که بر کتاب جمهور (Republique) افلاطون نوشته، با هومر در اینکه خدایان با تحریک پانداروس موجب افروخته تر شدن آتش جنگ شدند؛ همداستان نیست. او با ظرافت ومهارت اراده هومر را در اغوای پانداروس مردود می شمارد و در نتیجه مبنای “میت” “آتنا” و یا زئوس را در محیط قدرت آسمانی که دارند؛ متزلزل می کند.

اگر آتنا برخلاف خواست خدایان آشتی موقتی بین تروآ و یونان را به هم زده باشد آیا زئوس این خودسری رابدون هیچ واکنشی می پذیرد؟ از آنجا که زئوس و آتنا ضعف نفس یا حیله گری ندارند اگر خواست شان ادامه جنگ بوده این افسونگری را به چه حساب باید گذاشت؟ آتنا بعنوان الهه خرد نمی تواند انسان را به بدی و پلیدی و دروغ بکشاند پس چرا پانداروس را اغوا می کند؟

گفته می شود ویژگی شخصیت پانداروس به شکل مردی جاه طلب ترسیم شده است و هر فرد جاه طلبی تا حد امکان حیله گر، محتاط و بدبین است، ولی پانداروس در اجرای دستور آتنا دوراندیشی و احتیاط را رعایت نمی کند و خدایان در ازای آن کیفر سختی به او می دهند. آیا باید پذیرفت که تحمل عقوبت روح گناهکار را پاک می کند و به او امکان می دهد تا در بهشت موعود، یا میان خدایان و الهگان و قهرمانان جای داشته باشد؟

اولیمپیدور د الکساندری (Olympidore-d’ Alexandrie)،استاد پروکلوس، آنجا که از تزکیه نفس صحبت می کند چندین بار به پانداروس اشاره می کند که او در برابر پیمان شکنی به مجازاتی سخت دچار شد تا روحش پاک شد و به مقام معنوی رسید. فیلسوفان دیگر (آرمان دلات Armand delatte) براین باور استوارند که تمایل به انجام دستور آتنا در اندیشه های پانداروس (که همه جا مظهر شکستن سنت های خدایان بوده) نمودارست در حالیکه پانداروس همواره از آتنا فرمانبرداری نمی کرده است.

  • منبع:
  • برگرفته از کتاب مبانی فلسفی اساطیر یونان و روم؛ دکتر سعید فاطمی

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.