آتنا الهه جنگ و خرد

آتنا Athenae از ده خدای بزرگ باستان است. او را الهه چشم زنگاری می نامند. او قامتی بلند و ظاهری آرام داشت و متانت او از زیبایی اش افزون بود. یونانی ها پیش از آنکه از دیگر آریایی ها جدا شوند، او را می پرستیدند از این رو اسطوره شناسان او را از ایزدبانوان پیش یونانی می دانند. آتنا همان الهه ایست که هندوان آریایی «واک» می نامند. بعدها رومیان او را مینروا Minerva نامیدند و به اندازه یونانی ها او را احترام و پرستش کردند. آتنا د ر تمام یونان به ویژه در آتن پرستیده می شد. آتنی ها او را الهه و حامی شهر خود می دانستند حتی نام آتن را نیز از اسم این الهه گرفته بودند. آنها سنگهایی را که از آسمان می افتاد قاصد آتنا می دانستند و آنها را مقدس می شمردند. در آتن دو معبد بزرگ در اکروپول برای آتنا ساخته بودند، در حالیکه خدایان بزرگ دیگر آتن فقط یک معبد داشتند. آتنا در یونان خدابانوی جنگ و خرد است و در شهرهای اسپارت، مگار و ارگوس معبدهایی برای او ساخته اند. نماد او نیزه و کلاهخود و سپر یا زره است. گفته می شود بر سپر او سر گورگن Gorgon نصب شده است. آتنا بعدها دارای ویژگیها ثانوی شد. برای نمونه در شهر الیس عنوان مادر داشت و با زایمان مربوط می شد.

در آثار هومر، ولی آتنا ایزدبانوی شهر ترواست. در آنجا بر فراز قلعه ای معبدی برای آتنا ساختند. آنها باور داشتند زئوس تندیس چوبی آتنا را به نخستین شهریار تروا هدیه داد. می گویند تا وقتی که این تندیس در معبد او برپا بود شهر در ایمنی و سلامت بود. یونانی ها پیش از پیروزی ناگزیر شدند آن را بدزدند. آتنا در غلبه بر غولها و شورشهای زمینیِ آنها که کوهها را می شکافتند تا کوه المپ را متزلزل کنند سهم بزرگ در اندازه فرماندهی داشت. آتنا همان اندازه که بانی موفقیتهای جنگاوران بود، همان اندازه هم فاجعه های جنگاوران به خشم او منسوب می شد. برای نمونه وقتی آژاکسِ لوکریایی در تروا ضد کاهنه شورش کرد، آتنا توفانی برپا کرد و وقتی کشتی جنگی یونانیان به سوی میهن شان برمی گشت آژاکس غرق شد.

دکتر سعید فاطمی می گوید: روح جنگجویی آتنا با ابتکارهای بسیاری همراه بود. برای همین اختراع ارابه چهار اسبه و ارابه های جنگی و ساختن کشتی را به او نسبت می دهند. او می گوید: آتنا در عین حال که الهه خرد و جنگجویی ست الهه صلح هم هست و آوردن درخت زیتون از آتیک را به او نسبت می دهند.

تولد آتنا از سر زئوس

آتنا در یونان دختر خدای خدایان و الهه خرد بود. در برخی روایت ها گفته می شود مادرش متیس Metis الهه ای بود که مظهر خرد و عقل کل به شمار می رفت. از آنجا که تأثیر و نفوذ متیس روی همسرش زئوس زیاد بود، دو الهه دیگر به زئوس گفتند اگر فرزند متیس به اندازه مادرش خردمند باشد، او را از تخت خدایی فرو می کشد. زئوس ترسید و متیس را با فرزندی که در شکم داشت بلعید. این اسطوره که از اسطوره زایش خود زئوس وام گرفته تنها اسطوره ای نیست که درآن زئوس در نقش کرونوس پدیدار می شود.

اندکی پس از اینکه زئوس، متیس را بلعید، سردرد شدیدی احساس کرد. این درد نه روز و نه شب طول کشید. زئوس حتی با توانایی های خدایی خود نتوانست درد را آرام کند. سرانجام هفائیستوس خدای صنعت به کمک زئوس آمد. هفائیستوس با ضربه تبر سر زئوس را شکافت. ناگهان از شکاف سر زئوس آتنا، الهه ای زیبا بیرون آمد. آتنا که هنگام به دنیا آمدن رزهی درخشان برتن و نیزه ای نوک تیز و زرین در دست داشت فریادی از پیروزی سرداد. هومر می گوید: ” فریاد پیروزمندانه این الهه آتشین نگاه، سراسر المپ را به لرزه افکند. زمین به خود لرزید و امواج دریا به تلاطم برخاستند”. زئوس آتنا را بیش از فرزندان دیگرش دوست داشت و در برابر خودسری ها و اشتباهات او آنقدر گذشت می کرد که حسد دیگر خدایان را برمی انگیخت.

آتنا، الهه جنگ

آتنا پیش از هرچیز الهه جنگ بود. او از هیچ چیز به اندازه زورآزمایی لذت نمی برد. او در جنگ با دیوها، پالاس، سرکرده دیوها را کشت و با ارابه تندروی خود یکی دیگر از دیوها را دنبال کردتا او را در جزیره سیسیل به چنگ آورد و زیر ارابه له کرد. همچنین آتنا، در جنگهای معروف تروا که هومر در کتاب ایلیاد شرح آنها را آورده ، نقش های بزرگی بازی کرد. او نه تنها یونانی ها را به پیکار تشویق میکرد، که اگر لازم بود خود نیز در پیکارها شرکت می کرد تا جایی که یکبار کلاهخودی زرین بر سر گذاشت و زرهی از پوست پالاس (دیوی که پیشتر او راکشته بود) را برتن کرد و بر ارابه دیومد سوار شد و به سوی میدان رزم تاخت. مریخ خداوند جنگ خواست جلوی او را بگیرد ولی آتنا او را زیر چرخهای ارابه گرفت و به راه خود رفت. گفته می شود تا سالهای سال دختران یونانی لیبی در روز جشن آتنا به یاد این پیکارجویی الهه در تروا به دو دسته می شدند و با سنگ و نیزه با هم می جنگیدند.

حضور آتنا کنار جنگجویان و کمک او به قهرمانان، به عنوان الهه جنگ، بیشتر مترادف قدرت نظامی ست. زیرا آنطور که هومر در ایلیاد بازگو می کند، جنگ به طور ویژه به «آرس» سپرده شده بود. می توان گفت برتری اخلاقی و نظامی آتنا نسبت به آرس از اینجا ناشی می شود که آتنا نماینده جنبه فکری و متمدن جنگ، و فضیلت های عدالت و مهارتست، در حالیکه آرس نشان دهنده خونخواهی صرف است. در ایلیاد آتنا شکل الهی آرمان قهرمانانه و رزمیست ولی در اودیسه او به شکل قیم و سرپرست الهی اودیسه ظاهر می شود.

دکتر سعید فاطمی در کتاب مبانی فلسفی اساطیر یونان و روم می نویسد:” آتنا جنگجوست اما هرگز بعنوان مظهر قدرت غیر معقول بشمار نمی رود. زیرا او در عین حال الهه ذکاوت و هوش است و به همین جهت در اغلب ظروف یونان عهد کهن او را به صورت حامی قهرمانان میتولوژی مجسم نموده اند و نیروی آسمانی او را در حفظ آنچه که وابستگی به منطق و عقل دارد نمودار ساخته اند”.

هرا که همسر قانونی خدای خدایان بود از اینکه زئوس دختری بدنیا آورده که او در زادنش هیچ نقشی نداشته، به خشم آمد. هرا برای تلافی این کارِ زئوس به تنهایی بچه ای به دنیا آورد که «تیفائن» یا «توفان» نام گرفت. تیفائن مظهر ویرانی شد.

آتنا و قهرمانان

از آنجا که آتنا الهه جنگجو بود همواره قهرمانان را پشتیبانی می کرد. وقتی هراکلس (هرکول) پهلوان و نیمه خدای معروف یونانی گرفتار کارشکنی ها و دشمنی های هرا همسر زئوس شد، آتنا او را حمایت و تقویت کرد به همین دلیل هراکس هم پس از به دست آوردن «سیب طلایی» معروف، آن سیب را به آتنا ارمغان کرد.

همچنین در زد و خورد میان پرسئوس و مدوز، آتنا پرسئوس را راهنمایی کرد. پرسئوس فرزند زئوس و از بزرگترین دلاوران المپ بود. او فرمانده نیرویی برای سرکوب گورگن هایی بود که شورش کرده بودند. تا آنروز هیچ خدای دیگر این فرماندهی را نپذیرفته بود زیرا همواره پیشاپیش گورگن ها ،مدوزها بودند و مدوزها زنانی باگیسوانی شبیه مار بودند و ویژگی خاصی که داشتند این بود که هر مردی به آنها نگاه می کرد، بیدرنگ سنگ می شد. می گویند آتنا همراه پرسئوس به جنگ گورگن ها رفت و وقتی به مدوزها رسیدند پروسئوس چشم هایش را بست و آتنا دست او را گرفت و بر سر مدوزها فرود آورد.

همچنین در بازگشت اودوسنوس (اولیس) قهرمان شناخته شده یونانی از تروا که موضوع حماسه معروف هومر، اودیسه، است آتنا همه جا اودوسئوس و تلماک را به سوی بازگشت و موفقیت راهنمایی و رهبری کرد.

آتنا و عشق

گفته می شود هر قدر زئوس عاشق پیشه و هوس باز بود، آتنا، دختر زیبا و خردمند او به هیچ وجه با عشق میانه ای نداشت. او حتی یکبار هم به ابراز عشق کسی توجه نکرد. خدایانی که مهری از آتنا در دل داشتند بی اعتنایی های او را که می دیدند او را به داشتن رابطه های پنهانی با هلیوس، خدای آفتاب، و هفائستوس، خدای صنعت و حتی هرکول که نیمه خدا بود متهم می کردند. این درحالیکه بود که آنها نیک می دانستند آتنا می خواهد جاودانه دوشیزه بماند. شاید به این دلیل که او به عنوان الهه جنگ نمی توانست زیر سلطه الهه های دیگر مانند آفرودیت قرار بگیرد.

در افسانه ای گفته می شود روزی آتنا با یکی از پریان جنگل در رودخانه ای شنا می کردند. تیرزیاس، شبان جوان و زیبا که از آنجا می گذشت؛ ناگاه چشمش به اندام برهنه الهه افتاد. هر چند او از روی عمد نگاه نکرده بود ولی الهه به خشم آمد و بیدرنگ تیرزیاس را از هر دو چشم نابینا کرد. پری جنگل که فریفته زیبایی تیرزیاس شده بود از الهه خواست چشمهای او را برگرداند ولی آتنا حاضر نشد چشمهایی که او را برهنه دیده دوباره بینا کند. آتنا در عوض به جای بینایی از دست رفته تیرزیاس قدرت غیب گویی و پیش گویی آینده را به او بخشید.

در افسانه ای دیگر گفته می شود روزی آتنا نزد هفائیستوس، خدای صنعت رفت تا او زرهی برایش بسازد. هفائیستوس که همسر آفرودیت (زهره) بود ناگهان آتنا را در آغوش کشید. آتنا از چنگ او گریخت و آنچنان از خود دفاع کرد که هفائیستوس نتوانست نقشه خود را عملی کند. ناچار هفائیستوس برای تسکین هوس خویش سراغ گایا، الهه زمین، رفت و او را باردار کرد. اندکی بعد گایا پسری به نام «اریکتونیوس» به دنیا آورد. اریکتو نیوس مورد خشم خدایان قرار گرفت ولی آتنا او را حمایت کرد و برای اینکه از خشم خدایان در امان باشد او را در صندوقچه ای دربسته گذاشت و به سه دختران «سکروپس» سپرد. الهه از دختران خواست در صندوقچه را باز نکنند. ولی دوتای آنها نافرمانی کردند و در صندوقچه را باز کردند. آنها افعی بزرگی را دیدند که پیرامون کودکی حلقه زده بود. دختران سکروپس جیغ کشیدند و فرار کردند. آتنا از این نافرمانی به خشم آمد و هر دو خواهر را دچار جنون کرد. سرانجام روزی این دو خواهر به بالای آکروپل رفتند و خود را به زیر افکندند. آن کودک بزرگ شد. سلطنت آتن را به دست گرفت و پرستش آتنا را آیین رسمی آتنی ها کرد.

آتنا و هنر

با تمام علاقه آتنا به رزم و جنگجویی، او به امور اجتماعی و هنر نیز بسیارعلاقه داشت. او فن رام کردن اسبها، ساختن ارابه و کشتی، کوزه گری و فخاری را به مردم آموخت. ولی هنر ویژه آتنا که خصلت زنانه داشت پارچه بافی و حاشیه دوزی بود که آن را به هیچکس یاد نداد. گفته می شود نقاب زیبای هرا را که بی نظیر بود آتنا برایش دوخته بود ولی از آنجا که دوست نداشت کسی را بالاتر از خود ببیند، آن را به کسی یاد نداد.

در افسانه ای گفته می شود: در لیدی دختر جوانی به نام «آراکنه» در قلابدوزی شهرت داشت. او یکبار ادعا کرده بود حتی آتنا هم نمی تواند به خوبی او قلابدوزی کند. آتنا به شکل پیرزنی نزد آراکنه رفت و از او خواست در باره آتنا گستاخی نکند. آراکنه گفت به سخن خود ایمان دارد و می پذیرد که رقابتی با آتنا داشته باشد. ناگهان آتنا از شکل پیرزن به شکل اصلی خود بازگشت وبا هم رقابت کردند. آراکنه پارچه ای برداشت و بر آن طرحی از تجسم عشق های خدایان طراحی و قلابدوزی کرد و آن را به آتنا داد. آتنا در قلابدوزی کاووش کرد شاید ایرادی پیدا کند. ولی هرچه گشت ایرادی نیافت. ازآنجا که آتنا هرگز حاضر نبود به شکست خود اقرار کند؛ آراکنه را به صورت عنکبوتی درآورد تا پس از آن به تارتنیدن دور خود مشغول باشد. آتنا در بسیاری جاها آشکارا با صنعت پیوند دارد که احتمالا ویژگی باستانیست و از عنوان ارگین Ergane به معنی زن صنعت کار بر می آید. در آتن که صنعت مهمشان سرامیک کاری بود این گروه از سرپرستی و نظارت آتنا بهره مند بودند. از آنجا که اقتصاد آتن با تولید و فروش زیتون پیوند داشت ، آتنا را ایزدبانوی پرورنده زیتون هم می دانند.

رقابت آتنا و پوزئیدون

آتنا، هرا و پوزئیدون در بسیاری از روایت ها در انتقاد از زئوس همداستانند. در روایتی از هومر حتی این سه با همدستی یکدیگر یکبار زئوس را به زنجیر می کشند و تتیس Thetis به یاری بریاره Briare و ایگائون Aegaeon او را از بند می رهانند. ولی در کنار این همدستی و همداستانی ها رقابتی هم بین آتنا و پوزئیدون همواره وجود داشت.

آتنا و پوزئیدون، بر سر حمایت و پشتیبانی آتن با هم اختلاف نظر داشتند و هر کدام می خواستند خودشان حامی این شهر باشند. پوزئیدون برای اینکه قدرت خود را نشان دهد با ضربه تیری به صخره آکروپل چشمه آبی پدیدار کرد. آتنا نیز به همین منظور بالای صخره ای درخت زیتونی رویاند که بعدها معبد بزرگ و معروف پریکلس را در کنار آن ساختند. این درخت به دقت نگاهداری می شد تا خشایارشا آتن را تسخیر کرد و آن را برید. سرانجام خدایان برای بررسی اختلاف این دو خدا دادگاهی تشکیل دادند و دادگاه به نام آتنا رأی داد.

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

8 دیدگاه روشن آتنا الهه جنگ و خرد

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.