هرا

هرا الهه یونان

در باره نام هرا، برخی آن را مونث Hero به معنی قهرمان بانو می دانند و این را مقامی در خور همسر خدای خدایان می دانند (جان پین سنت). برخی آن را با Juno در زبان لاتین و Uni در زبان اتروریایی برابر می دانند. هرا در آرگوس (یونان باستان) کیش ویژه خود را داشت و بی تردید بازمانده خدابانوی مادرِ یونانی بود. در این مسیر هرا با قهرمانانی مانند هراکلس که بعدتر، از ارتقای مقام هرا شهرت یافت، نیز با ژاوزن Jason (جیسون) پیوند داشت.

هرا، دخترکرونوس و رئا است. او خواهر و همسر زئوس، خدای خدایان یونان است. هرا، خواهر کوچکترِ « هستیا» و «دیمتر» است و «هادس»، «پوزئیدون» و «زئوس» برادران کوچکتر او هستند. او را ملکه خدایان المپ می دانند. رومی ها او را با نامهای «یونو»، «جونو»یا «یونن» می شناسند. هرا بیشتر به عنوان همسر حسود و بدخلق زئوس شناخته شده که با نفرتی قهرآمیز، قهرمانانی را که زئوس به آنها علاقه مند بود، تعقیب می کرد. او از عشق ها و فرزندان نامشروع زئوس که به روایتی هراکلس یکی از آنهاست ناخشنود بود. او به خاطر رفتارهای غیر اخلاقی و فرزندان نامشروع، با زئوس می جنگید؛ به همین دلیل هرا به مجازات همسران متخلف معروفست. در روایتی از ایلیاد، زئوس خود را عاشق هرا می خواند و به او می گوید وی را بیش از هفت همسر دیگر خود دوست دارد.

یونانیها از دو جنبه هرا را می پرستیدند: یکی اینکه او را ملکه بهشت، و دیگر الهه ازدواج و زندگی زنان می دانستند. جنبه دوم ، یعنی الهه ازدواج بودن هرا، او را به عنوان محافظ زنان در زایمان قلمداد کرده و عنوان ایلیتیا Eileithyia، الهه تولد، را به او داد. او حامی زنان بود و نگاهبانی ازدواج و تولد را به عهده داشت. همچنین او را حامی شهرها می دانستند. هرا در تمام یونان پرستش می شد و در آرگوس و سالموس معبدهایی به احترام او ساخته بودند. حیوان مخصوص هرا گاو، و پرنده مقدس او فاخته و بعدا طاووس بود.

بر اساس اساطیر یونان، هرا مقتدرترین الهه و خدای زنان به شمار می آید. همانطور که مریخ خدای جنگ، زهره خدای عشق و آپولون خدای هنر بودند؛ هرا نیز «خدای زن» بود و سرنوشت زنان را در اختیار خود داشت. او در عین حال الهه سرپرستی زنان بیوه، الهه ازدواج و زناشویی و الهه مادری نیز بود. او را نمونه کامل زوج عاقل و وفادار می دانستند. هرا همیشه به شکل زنی جوان و زیبا با قیافه و نگاه جدی و سخت گیر تجسم شده است که در نگاه نخست به بیننده می فهماند او زنی شوهردار است و نباید دیگران به او چشم طمع داشته باشند. در تندیس ها می بینیم هرا جامه ای بلند بر تن دارد، تاجی بر پیشانی و عصای جواهر نشانی که فاخته کوچکی بر بالهای آن نشسته در یک دست اوست و اناری در دست دیگرش دارد. انار در یونان سمبل عشق زن و شوهر و تولید مثل است. معبدهای بسیاری برای هرا ساخته می شد که بیشتر این معبدها روی بلندی ها، قلۀ تپه ها و کوهها قرار داشت و معروفترین تندیس هرا، تندیسی به تمامی از طلا و عاج در «کوس» بود. برای او سه گونه معبد داشتند. معبد هرا وقتی دوشیزه بود، معبد هرا وقتی زنی جوان و شوهر دار بود و معبد هرا وقتی سرپرستی زنان بیوه را داشت.

هرا و دریاچه کاناتوس

داستان زناشویی هرا با زئوس و ماجرای زندگی مشترکشان از پر ماجراترین افسانه های خدایان یونانست. زندگی هرا و زئوس از روز اول با گفتگوها واختلاف های دائمی زن و شوهر و قهر و آشتی های همیشگی همراه بود. دلیل این اختلاف این بود که هرا زنی وفادار بود و شوهری بازیگوش داشت. در حالیکه هرا به شوهرش وفادار بود و وفاداری او نسبت به زئوس در المپ ضرب المثل بود. او با اینکه بسیار زیبا و خواستنی بود هرگز به زئوس خیانت نکرد. هرا حتی برای جلب نظر بیشتر زئوس سالی یکبار به چشمه معروف و اعجازآمیز «کاناتوس» می رفت و در آن آب تنی می کردو این چشمه دوشیزگی او را به وی برمی گرداند. به قول هومر، شاعر بزرگ یونان هرا هرگاه می خواست از همسرش دلبری کند ” اندام سیمین و موزون خود را با روغن های خوشبو می آمیخت و عطر مخصوصی را که بوی آن در تمام المپ و در روی زمین می پیچید به خود می زد، و جامه زیبایی را که آتنا با استادی خداگونه خود برایش دوخته بود با سنجاق های طلایی که بر روی سینه اش نصب می شد می آراست و گوشواره های آراسته به سه گوهر درخشان از گوش می آویخت و نقابی بسیار لطیف، به سپیدی برف و به درخشندگی آفتاب، بر رو می افکند و به بزم خدایان می رفت”. با این حال، زئوس به محض اینکه نگاهش به زن زیبایی می افتاد تعهدهای اخلاقی خود را از یاد می برد، او از هیچ زن زیبایی نمی گذشت فقط سعی می کرد جریان را از همسرش مخفی نگاه دارد.

در آغاز وقتی هنوز هرا به بازیگوشی های زئوس عادت نکرده بود، از شیطنت های زئوس به تنگ آمد و از المپ به جزیره «اویه» زادگاه خود رفت. زئوس برای بازگرداندن او حقه ای زد، به این ترتیب که سنگی را به صورت زنی زیبا تراشید و لباس تنش کرد و با نقابی چهره اش را پوشاند. آنگاه پیکر سنگی را بر ارابه ای نشاند و به ارابه ران دستور داد در جواب مردم، این سوار را نامزد جدید زئوس معرفی کند. هرا به محض اینکه این خبر را شنید با شتاب به المپ برگشت.

یکبار بازیگوشی های زئوس موجب شد هرا به فکر انتقام بیفتند. او آتنا، آپولون و آدس که سه خدای بزرگ المپ بودند را با خود همدست کرد و وقتی زئوس در خواب بود دست وپای او را با زنجیر طلایی بستند. زئوس که بیدار شد خود را در بند دید و از آنجا که نمی توانست کاری بکند؛ کره خاکی از هم پاشید و نظم آسمان و زمین به هم خورد. در این ماجرا «تتیس» معشوقه سابق زئوس و مشاور خردمندش به کمک او آمد. تتیس از غول صد بازو، «اگئون»، کمک خواست. غول یک روز تمام تلاش کرد تا زنجیرها را از دست و بازوی زئوس باز کرد. خدایان همدست هرا فرار کردند. زئوس برای تنبیه آنان، آپولون را به زمین فرستاد و او را به گاوچرانی واداشت.

شاید ماجراهای عاشقانه زئوس و اختلاف های هرا با او در این زمینه مظهر اختلاف های دائمی زنان و شوهران در تمام دنیا و در همه دوران ها باشد.

فرزندان هرا

هرا چهار فرزند برای زئوس به دنیا آورد، «هبه» الهه جوانی، «ایلی تی» الهه زایمان، «آرس» خدای جنگ و «هفائیستوس» خدای صنعت. هرا همسر و مادر خوبی بود و نسبت به فرزندانش محبت و صمیمیت داشت فقط یکبار با هفائیستوس درافتاد.

بر اساس افسانه های اساطیری یونان، زئوس «آتنا» را در سر خود پرورش داد و او را به دنیا آورد. هرا ازاینکه در این مورد نقشی نداشته ناراضی بود. برای مقابله با زئوس، از زمین و آسمان و از تیتان ها که به دست زئوس در زیرزمین در بند بودند کمک خواست تا او نیز بتواند بدون دخالت زئوس فرزندی به دنیا بیاورد که قدرتش با قدرت زئوس برابری کند. آرزوی او برآورده شد و پس از نه ماه او فرزندی به دنیا آورد که به قول هومر ” به جای آنکه از نظر زیبایی و قدرت خلاقه همپایه خدا باشد، از لحاظ قدرت ویرانی و ایجاد وحشت و ترس، همپایه خدا بود”. او «تیفائون» یا توفان، نیروی نابودکننده و ویرانگر نام گرفت و تنها خدایی بود که زیر فرمان زئوس نبود و خدای خدایان ناچار بود همیشه با او در ستیز باشد. گفته می شود این افسانه، با افسانه آفرینش «اورمزد و اهریمن» در اساطیرایران همسانی دارد؛ در اساطیر ایران باید در مقابل خدای روشنایی و آفرینش، نیرویی مظهر تاریکی و میرایی وجود داشته باشد که قدرتی مستقل و جدا از خدای روشنی باشد.

هرا و روح حسادت و کینه ورزی

هرا ناگزیر بود تمام وقت از طریق خبرچین ها و جاسوس هایی که گماشته بود تازه ترین ماجراهای عشقی زئوس را کشف و پیگیری، و با معشوقه گان مقابله کند. در این میان زنانی هم بودند که شخصا گناهی نداشتند ولی گاهی به سرنوشت های غم انگیز دچار می شدند. زئوس این حسادتها را با خونسردی تحمل می کرد ولی گاهی هم کار به زد و خورد می کشید. یکبار که در میان درگیری آنها هفائیستوس گریه کنان به کمک مادرش آمد، زئوس پای پسرش را گرفت و از بالای المپ او را پرتاب کرد. هفائیستوس هفت شبانه روز در آسمان پیچ و تاب خورد تا آخر در جزیره دوردستی افتاد. یکبار هم زئوس دست و پای هرا را با زنجیرهای طلایی بست و او را وارونه از ابرها آویخت، و هرا آنقدر آویزان ماند تا گریه کنان قول داد دست از آزار شوهرش بردارد. پس از آن مدتی هرا شهامت ابراز حسادت نداشت و در این مدت، تمام کینه خود را روی معشوقه ها خالی می کرد. او «سمله»، پری زیبا را به دست مرگ سپرد. «یو» را مورد آزار و تعقیب دائم قرارداد. تلاش کرد از زایمان «لتو» و «الکمن» دو معشوقه زئوس، به هر شکلی که شده پیشگیری کند، و تمام آبها جزیره ها را تهدید کرد که اگر این دو را پناه دهند بلایی به سرشان می آورد که در داستانها بنویسند. هرا حتی از بچه های این معشوقه ها نیز نگذشت، همانطور که با هرکول در افتاد.

البته روح کینه توزی و انتقام جویی هرا غیر از مواردی که با خیانت های شوهرش مواجه می شد هم فعال بود. او در بسیاری موارد واکنش هایی نشان می داد که از یک روح انتقام جو و کینه ورز بر می آید. برای نمونه یکبار «آنتیگون» دختر «لائو» گیسوان خود را از گیسوان هرا زیباتر شمرده بود، هرا گیسوان طلایی او را بصورت افعی هایی در آورد که دور هم حلقه زده بودند. همینطور کینه ورزی شدید هرا نسبت به پاریس قهرمان ایلیاد در اروپا ضرب المثل است. این کینه از آنجا آمده بود که در مسابقه معروفی که در بالای کوه «ایدایین» بین هرا، آتنا و آفرودیته، سه الهه زیبایی صورت گرفت، خدایان داوری را به پاریس دادند تا زیباترین این سه را تعیین کند. پاریس آفرودیته (یا زهره) را زیباترین الهه دانست. این داوری چنان خشم و حسادت هرا را برانگیخت که تمام نیروی خود را برای درهم شکستن ترویا، سرزمین پاریس در جنگ با یونان به کاربرد و خشم هرا فقط زمانی فرو نشست که نسل ترویاییان از بین رفت.

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

2 دیدگاه روشن هرا الهه یونان

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.