واحد پول در ایران باستان

این روزها گفت وگو سر حذف چهار صفر از واحد پول کشورمان یعنی ” ریال ” است، برآن شدم ریشۀ این واژه را بیابم. وقتی خیلی زود با مراجعه به کتاب ارزشمند هرمزد نامۀ استاد ابراهیم پورداود دریافتم این واژه، یعنی ریال ، پارسی نیست؛ شگفت زده شدم. آنچه در این نوشتار بازگو می کنم نتیجۀ مطالعۀ کتاب مزبورست. واژۀ ریال، واژه ای اسپانیایی است که در بیست و هفتم اسفند ماه سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی به جای “قران” به عنوان واحد پول ایران معرفی شد در حالیکه قران هنوز کامل از بین نرفته بود و بنا به عادت دیرین ریال را قران هم می گفتند.

تاریخچۀ ریال

ریال بیش از چهارصد سال است که به دستیاری پرتغالی ها و اسپانیاییها در ایران شناخته شده است. پرتغالیها در سال ۹۲۰ هجری قمری (۱۵۱۴ میلادی) به فرماندهی البوکرک Albuqerque جزیرۀ هرمز را در خلیج فارس به چنگ آوردند و حدود یکصد سال تا روزگار شاه عباس صفوی-۱۰۰۳ تا ۱۰۳۸ هجری قمری، بر آنجا حاکم بودند. آمد و شد پرتغالیها به کرانه های خلیج فارس از زمان شاه اسمعیل اول سر سلسلۀ خاندان صفوی (سالهای ۹۰۷ تا ۹۳۰ هجری قمری) آغاز شد. از چهارمین سال سلطنت چهارمین شاه صفوی_ شاه محمد خدا بنده- (سال۹۸۸ هجری قمری) پرتغال به دست اسپانیا افتاد. از این سال تا سیزدهمین سال شهریاری شاه صفی (۱۰۳۸-۱۰۵۲) که پرتغال در دست اسپانیا بود،ایران و اسپانیا هم با یکدیگر روابطی داشتند. ناگزیر در همین روزگار، بازرگانی و دادو ستد اسپانیایی ها با ایرانیان آغازشدو به دستیاری اینان “ریال ” اسپانیایی در ایران شناخته شد.

یا این پیش درآمد تاریخی باید گفت در قرن دهم هجری پول اسپانیایی با نام اسپانیایی خود از راه خلیج فارس به ایران راه یافت. ما در هیچیک از آثار فارسی پیش از آن دوره نام و نشانی از ریال نمی بینیم. ریال در اسپانیا نام یک سکۀ نقره و به معنی “شاهی ” در آن دیار بوده است. از نمونۀ این واژه اکنون رگالیس Regalis را در اسپانیا داریم که پاد شاهی از تبار و بنیاد رکس Rex بوده است. رئال در مرز و بوم دیرین خود – اسپانیا- نخست در سال ۱۴۹۷ میلادی سکه زده شد و تا ۱۸۷۰ میلادی پول نقرۀ رایج آن کشور بوده است. رئال درمستعمرات دیگر اسپانیا مانند برخی کشورهای امریکای جنوبی نیز رایج بوده است. امروز غیر از ایران واحد پول عربستان سعودی هم ریال است که برگرفته از همان دوران نامبارک تسلط اسپانیا در کشورهای خلیج فارس است. الئاریوس Olearius که در زمان شاه صفی در ایران بوده در سخنی از سکه های رایج ایران مانند خدابنده، عباسی، بیستی، لاری و جز اینها نام برده، می نویسد: ایرانیان در دادو ستد ریال اسپانیایی را هم در کمال میل می پذیرفتند. به هرحال ریال از ره آوردهای اسپانیایی است که در روزگار صفوی و از همان دوران سر زبانها بوده تا در سالهای بعدتر واحد رسمی پول ایران شده است .همانطور که از همان دوران سکۀ رایج زمان شاه عباس بزرگ ، به نام عباسی تا دوران های متأخرتر سر زبانها بوده است.

تاریخچۀ قِران

پیش از اینکه ریال رسما واحد پول ایران شود “قِران” واحد پول ایران بود، که هر قران برابر با بیست و پنج شاهی می شد. البته جای افسوس نیست که چرا ریال جایگزین قران شد. زیرا قران هم پارسی نبود. “قران” در اصل صاحبقران بوده، که در روی بسیاری از سکه های ایرانیان از خاندان صفوی تا ناصرالدین شاه قاجار دیده می شود. ناصرالدین شاه در سال ۱۲۹۳ به یادگار سی امین سال پادشاهی اش در یک سکۀ زرین، ضرب تبریز، خود را ” ناصرالدین شاه غازی خسرو صاحبقران” خواند. پیش از او نیز عباس دوم، صفی دوم پسر عباس دوم، طهماسب دوم، عباس ثالث، ابراهیم شاه برادر عادل شاه، نادرشاه، شاهرخ و فتحعلیشاه سکه هایی با عنوان صاحبقرانی ضرب کرده بودند. ازاینها گذشته در تاریخ سلسله های گرکانیان وتیموریان نیز به سکه هایی با عنوان صاحبقرانی بر می خوریم. در متون ادبی کهن اشعار زیادی در این زمینه داریم:

به گیتی سکه صاحبقرانی
زد از توفیق حق عباس ثانی
زبعد هستی عباس ثانی
صفی زد سکۀ صاحبقرانی

تاریخچۀ تومان

تومان یا تومن نیز واژه ای غیر پارسی ست. این واژه ترکی ست و بسیار پیشتر از ریال اسپانیایی و قران عربی در زبان و سرزمین ما راه یافته است. تومان حدود هفت قرن پیش از این در ایران زمین شناخته شد. پیش از رایج شدن ریال، هر ده قران یک تومان بود. امروز هم هر ده ریال را یک تومان می دانیم. معمولا برای شمردن مبلغ های هنگفت واژۀ تومان را بکار می بریم که ده برابر از آن مبلغ بکاهد.

این واژه ره آورد چنگیزی ست. چنگیز مغول در سال ۶۱۶ هجری قمری (۱۲۱۹ میلادی) به ایران زمین یورش آورد و در نتیجه بسیاری واژه های مغولی در پارسی رخنه کرد. برخی از این واژه ها مربوط به امور لشکری و سپاهی مغول بود و تومان، مین ویوز که جزئی از واژه های مرکب امیر تومان، مین باشی و یوزباشی به معنی سر و سردارِ به ترتیب: ده هزار، هزار و صد سپاهی دیده می شود یادگار آن روزگار تیره است.

چون آنجا رسید قاآن سی تومان لشکر مغول و هشتاد تومان لشکر ختای ترتیب فرمود.

جامع التواریخ، رشیدالدین فضل الله

تومان نیز در همان روزگار نام سکه ای بوده که به ده هزار دینار تقسیم می شده است. همچنین تومان گاهی در تقسیمات کشوری هم استفاده می شده است. در این تقسیمات تومان به معنی ایل گرفته می شده است. برای نمونه عراق ایران به نُه تومن پخش شده بود.

تاریخچۀ چاو و اسکناس

پس از ریال اسپانیایی و قران عربی و تومان ترکی جا دارد از چاو چینی و اسکناس روسی (اصلا فرانسوی و لاتین) نیز یاد کنیم. دیرگاهیست که واژۀ “چاو” در زبان پارسی کاربرد ندارد، این واسطۀ مبادله را بیشتر با نام اسکناس می شناسیم. ولی در تاریخ ایران به “چاو” بر می خوریم. چاو نخستین پول کاغذی ایران است که مارکو پولودر سفرنامۀ خود به آسیای شرقی دربارۀ آن می نویسد:

پول کاغذی خان بزرگ (چین) که در سراسر کشورش رواج دارد. چاوخانۀ خان بزرگ در همین شهر خان بالیغ است. به درستی می توان کفت که اینگونه پول به کار آوردن، یکی از رازهای شیمیایی است. از درخت توت که برگهایش خوراک کرم ابریشم است پوستها را برگیرند و آن رشته های باریک را که در میان پوست درشت چوب درخت است، جدا کرده، بخیسانند، آنگاه در هاون کوبیده خمیرکنند و از آن کاغذ سازند، همانند آن مادۀ پنبه ای که از آن کاغذ سازند، اما سیاه رنگ. پس از آنکه این ساخته شد، آن را به پاره های مختلف بریده، برخی چهارگوش و برخی اندکی درازتر… این پول کاغذی برای اینکه رسمی شود و رواج گیرد مراسمی در پی دارد، آنچنانکه سکۀ زرناب و سیم مراسمی دارد. چند تن از پایوران در سر این کار گماشته هستند که گذشته از نوشتن نام خود در آن ورقها، آنها را مهر زنند. پس از آنکه این کارها به ترتیب انجام گرفت گماشتۀ مخصوص اعلیحضرت، مهر پادشاهی را به رنگ شگرف زده، به آن پاره کاعذها مهر زند، آن مهر رنگ زده بر روی آن ورق طبع گردد. با این ضمانت آن ورقه اعتبار گیرد و پول رایج شود.

گفته می شود کیخانوخان (۶۹۰-۶۹۴) برادر ارغون خان(۶۸۳-۶۹۰) از پادشاهان مغول و از خاندان چنگیز، و مردی هرزه، زن باره، باده خوار، تن آسان و خوشگذران بود. وزیر او صدر جهان زنجانی نیز مردی دست باز و بلندپرواز بود؛ با ریخت و پاش و بخششهای بی حساب این دو نفر خزانۀ مملکت تهی شد و کاربه جایی رسید که برای هزینۀ آشپزخانه شاهی به درهم و دیناریا تومان دسترسی نداشتند. بنابراین مانند چین به جای زر و سیم پول کاغذی که چاو نامیده می شد رواج دادند و فرمانی صادرشد که دیگر نباید هیچ بده بستانی با سکه های زر و سیم انجام شود و هرکس از این فرمان سرپیچی کند مجازات می شود. از این پول کاغذی که “چاومبارک” خوانده می شد در کتب تاریخی این دوران سخن زیادست.

… و به اطراف ممالک عراق عرب و عجم و دیاربکر و ربیعه و موصل و میافارقین و آذربایجان و خراسان و کرمان و شیرازمیری بزرگ، بدین مهم پرخطر نامزد شد و در هر ملکی چاوخانه بنیاد کردند… و در هر طرفی مبالغ مال در مؤنث چاو صرف شد… و صورت چاو بدین منوال بود پیرامون سطح کاغذ پارۀ مربع کلمه به خط خطایی که محض خطا این بود نوشته و بر بالا(ی) آن ازدوطرف لا اله الی الله محمد رسول الله… و فروتر از آن ایرینجین تورچی تحریر کرده و در میانه دایرۀ کشیده خارج ازمرکزصواب واز نیم درهم تا ده دینار رقم زده و به شیوۀ مسطور در قلم آورده که پادشاه جهان در تاریخ سنۀ ثلث و تسعین و ستمائه این چاوو مبارک را در ممالک روانه گردانید…

تاربخ وصاف

چاو را به راهنمایی عزالدین مظفر که از نزدیکان صدر جهان بود و از پول کاغذی چین آگاه بود در ایران رواج دادند. مردم از این بدعت بسیار برآشفته بودند و در هجو او اشعاری سروده شد که در کتاب تاریخ وصاف آمده است.

پول کاغذی در ایران دوامی نداشت، ولی نام آن در تاریخ ادبیات ما به جاست. در چند فرهنگ فارسی ازجمله فرهنگ رشیدی از چاو یاد شده و از ابن یمین این شعر مانده:

روان شد چو از موکب شیخ عهد
رهی نا روان ماند مانند چاو

ابن بطوطه نیز که در سال ۷۲۴ ه.ق در چین بوده می نویسد:

مردم چین با دینار و درهم چیز نمی فروشند. خرید و فروش آنان با پارۀ کاغذ ی است، به بزرگی کف آدمی؛ که د رچاپخانۀ پادشاهی طبع شود. هرگاه این کاغذها در دست مردم خراب و پاره شود، آنها را به جایی برند که مانند ضرابخانۀ ماست کهنه ها را داده نو بستانند و مزدی نمی پردازند…

در زبان فارسی دو واژۀ چاپ و چاپخانه نیز که به جای واژه های طبع و مطبعۀ عربی به کار می رود احتمالا یادگار روزگار کیخانون خان و از چاو و چاوخانۀ آن زمان است.

واژۀ اسکناس گویا به میانجی روس ها به ایران رسیده باشد. زیرا در این زبان اسکیوناس Assigunas گویند، ناگزیر این واژه ریشه وبن اسلاو ندارد بلکه از زبان لاتین است. روس ها آن را از زبان فرانسه گرفته اند، در فرانسه به آن اسینه Assignat و در لاتین به آن اسیگنو Assigno به معنی حواله می گویند. پول کاغذی فرانسه، اسینه، که در سال ۱۷۸۹ به گردش افتاد و زود جا تهی کرد و لغتش به ما رسید، سرنوشت بهتری از چاو نداشت. اسکناس از همان آغاز به گردش درآمدن، رو به نشیب رفت و چندی نپایید که روی به کاهش گذاشت.

تاریخچۀ پول

پول مانند واژه های دیگری که پیشترگفته شد قدمت ندارد. در نوشته های پیشینیان فقط در سفرنامۀ ناصرخسرو، از پول به عنوان ابزار مبادله یا داد و ستد یاد شده است. ناصرخسرو در سال ۴۳۸ هجری به شهر اخلاط (از شهرهای ارمنستان) سفر کرده او در بارۀ پول می نویسد:

… و در این شهر اخلاط به سه زبان سخن گویند؛ تازی،پارسی و ارمنی و ظن من آن بود مه اخلاط بدین سبب نام شهر نهاده اند و معاملۀ آنجا به پول باشد…

سفرنامۀناصرخسرو

اگر در سندی قدیمی ترازاین سفرنامه به واژۀ پول برخورد کنیم، درواقع شکل یونانی آن، ابلس Obolos است. ابلس در لاتین ابلوس Obolus و در فرانسه ابل Obole شده است.ابلس یک ششم درهم بوده و از سیم و مس ضرب می شده است. همین سکۀ ناچیز بوده که یونانیان به دهان مردۀ خود می گذاشتند و بر این باور بودند که روان مردگان پس از مرگ به قایقی نشسته و از رود مینوی (Styx) گذشته به جهان دیگر می رسد واین ابلس مزد خارون (Charon) قایقرانِ آن رود بود. جالب است بدانید چینیان نیز برای هزینۀ و توشۀ سفر واپسین صدف (گوشماهی) و برنج در دهان مردگان خود می گذاشتند.

پاره

شاید یک واژۀ پارسی که معنای پول را داشته باشد “پاره ” باشد. درنوشته های پهلوی واژۀ پارک به معنی پول به کار رفته است. چنانکه در ارداویرافنامه ومینوی خرد پارک به معنی رشوه و پارک ستان و پارک ستانشینه به معنی رشوه خواری آمده است. پارک به معنی پول از زبان پارسی وارد زبان ترکی نیز شده است. این واژه در فرهنگهای پارسی به معنی رشوه، بخشش، بها و پول به کار رفته است. واژۀ پاره یادآور نخستین مرحلۀ سکه است. پیش از اینکه فلزات را سکه زنند وآنها را به نقش یا خطی بیارایند. پارۀ فلزات برای داد و ستد به کار می رفت.

شئته

در اوستا به واژه ای بر می خوریم که به مفهوم پول و مسکوک است. آن واژه شئته Shaeta است که در فرهنگ های کلمات اوستایی و در یادداشت های خاورشناسان به معنی پول نقد گرفته شده است. گزارندگان (مفسران) اوستا در زمان ساسانی این واژه را در زبان پهلوی – زبان رایج زمان خودشان- به خواستگ بر گردانده اند، همان واژه ای که در پارسی به “خواسته” تبدیل شده و به معنی مال و ثروت گرفته شده است .

دانش و خواسته است نرگس و گل
که به یکجای نشکفند به هم

هرکه را دانش است خواسته نیست
وانکه را خواسته است دانش کم
شهید بلخی

واژۀ دیگری که در اوستا به آن بر می خوریم وباید نام سکه و پول مخصوص باشد ” اسپرنه” Asperena است. این کلمات با کلمات دیگری ترکیب شده مانند اسپرنومزه Aspereno- maza یا اسپرنومزنگه Asperenomazangh یا اسپرون مساک Asparun masak که د رتفسیر پهلوی، در هیأت پهلوی آمده و از روی آن دقیقا نمی توان دانست اسپرنه چه میزان ارزش داشته است. فقط در تفسیر پهلوی فقرۀ ۶۰ از فصل پنجم وندیداد کلمه ای افزوده شده که در زمان ساسانیان، در زبان پهلوی، رایج بوده و آن “جوجن” است؛ که تا اندازه ای نشان میدهد اسپرنه چه میزان ارزش داشته است. این واژه در فرهنگ پهلویک زوزن Zuzan هم نوشته شده است. در برهان قاطع در معنی این واژگان آمده است:

جوجن به لغت زند و پازند به معنی دِرَم باشد که چهل و هشت حبه است.

برهان قاطع

زوزن یه کسر ثالث بر وزن مؤمن، دِرَم باشد که به عربی درهم گویند و آن چهل و هشت حبه است.

برهان قاطع

البته در این لغت نامه، واژۀ جوهره را نیز به همین معنی (=درم و برابر با ۴۸ حبه) گرفته است. به هرروی اکنون تردید نداریم که جوجن یا زوزن در متون پهلوی به جای درهم آورده شده و ارزش آن یک چهارم ستیر(= سیر) است. استاد پورداود می گوید: از اسپرنه در اوستا یک گونه مسکوک یا پول یا وسیلۀ داد و ستد اراده شده که گزارندگان نامۀ دینی در زمان ساسانیان آن را جوجن خوانده و برابر با یک درهم دانسته اند.

جالب است بدانید جوجن هم واژه ای غیر ایرانی ست. این از واژگان سامی (آرامی) ست. این واژه خود از زبان اکدی وارد زبان آرامی شده، و شکل اکدی آن “زوزو” Zuzu بوده است. زوزو در زبان اکدی به معنی پاره سیم (نقره) آمده و در آرامی یک پول نقره ای کوچک بوده است.

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

2 دیدگاه روشن واحد پول در ایران باستان

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.