آتنا در اسطوره و فلسفه

آتنا در اساطیر یونان با نام الهه جنگ و خرد شناخته شده است. هومر چهار فرزند المپ را برابر چهار آخشیج (عنصر) قرار داده است. او فرزانگی را به آتنا، دانایی و فراست را به هرمس، عشق ورزی و تمایل را به آفرودیت و خشونت و بی رحمی را به آرس نسبت داده است. در آثار هومر آتنا الهه ایست که نقش زمینی اش -راهنمایی مردم- بیش از وظیفه آسمانی اوست. آتنا کارگران و هنرمندان پشتیبانی می کند ولی آنجا

مشاهده مطلب

آتنا الهه جنگ و خرد

آتنا Athenae از ده خدای بزرگ باستان است. او را الهه چشم زنگاری می نامند. او قامتی بلند و ظاهری آرام داشت و متانت او از زیبایی اش افزون بود. یونانی ها پیش از آنکه از دیگر آریایی ها جدا شوند، او را می پرستیدند از این رو اسطوره شناسان او را از ایزدبانوان پیش یونانی می دانند. آتنا همان الهه ایست که هندوان آریایی «واک» می نامند. بعدها رومیان او را مینروا Minerva نامیدند و به اندازه یونانی ها

مشاهده مطلب

مقایسه سه اسطوره آتش

سه آتش مقدس و هوشنگ همانطور که پیدایی آتش در یک اتفاق، به هوشنگ منسوب است، پیدایی سه آتش مقدس را نیز به او نسبت می دهند. بر پایه “زادسپرم” در فرمانروایی هوشنگ هنگامی که مردم بر پشت گاو سروو (Sruvo)، _یا به قولی سریشوگ_ به کشورهای دیگر می رفتند، شبی در حال ستایش آتش هایی بودند که در سه آتشدان ، پشت گاو نهاده شده بود، آتش ها در دریا افتادند. جوهر این آتش که در اصل یکی و

مشاهده مطلب

هوشنگ و کشف آتش

نام هوشنگ در اوستا هَئوشیَنگه (Haushyangh) است. به گفته استاد میرجلال الدین کزازی معنی این نام بر ما به درستی روشن نیست. استاد کزازی می گوید: بی گمان پاره نخست، هَئو، به معنی نیک، و پاره دومین شینگه، را به معنی سرا دانسته اند. بنابراین می توان گفت هوشنگ به معنی «آنکه خانه خوب می سازد، یا دارد» است. وی می گوید: در اوستا هیچ سخنی از خانه سازی هوشنگ نرفته است. در شاهنامه نیز، آنکه نخست بار بهره ور

مشاهده مطلب

پرومتئوس و هدیه آتش

قدیمی ترین و کامل ترین روایت در باره پرومتئوس(Prometheus) در اشعار هزیود (۷۰۰ سال پیش از میلاد) آمده است. بر این اساس پرومته فرزند ایاپتوس (Iapetus)، بود. ایاپتوس از تیتانها بود که سه پسر داشت. پرومتئوس، منوتیوس (Menoetius) و اطلس. منوتیوس و اطلس به خاطر زیر پا گذاشتن قوانین به دست زئوس تنبیه شدند و پرومته نیز از بدرفتاری این ایزد خودکامه آسمان در امان نبود. پرومتئوس در لغت به معنی کسی ست که جلوتر فکر می کند و پیش

مشاهده مطلب

هرا الهه یونان

در باره نام هرا، برخی آن را مونث Hero به معنی قهرمان بانو می دانند و این را مقامی در خور همسر خدای خدایان می دانند (جان پین سنت). برخی آن را با Juno در زبان لاتین و Uni در زبان اتروریایی برابر می دانند. هرا در آرگوس (یونان باستان) کیش ویژه خود را داشت و بی تردید بازمانده خدابانوی مادرِ یونانی بود. در این مسیر هرا با قهرمانانی مانند هراکلس که بعدتر، از ارتقای مقام هرا شهرت یافت، نیز

مشاهده مطلب

زئوس، همسران و معشوقه گان

زندگی خدایی زئوس آنقدربا ماجراهای عاشقانه به هم آمیخته است که زندگی دون ژوان و کازانوا به پای آن نمی رسد. این ماجراها نیمی مشروع و نیمی نامشروعند. زئوس چندین همسر رسمی گرفت که همه را جز هرا عوض کرد. دوشادوش همسران، او معشوقه های پرشمار زمینی و آسمانی داشت که آنها نیز عوض می شدند. همسر ثابت او که ملکه دنیا باقی ماند همان «هرا» بود که رومیان او را «یونون» یا «ژونن» می نامند. هرا دختر کرونوس و

مشاهده مطلب

زئوس خدای خدایان یونان

برای شناخت زئوس لازم است پیشینه ای از تاریخ و مفاهیم اساطیری یونان را بدانیم. براین اساس دو دوران در یونان باستان قابل مطالعه است. دوران مینوسی Minoan و دوران میسنایی Mycenean. دوران میسنایی را اواخر عصر مفرغ و دوران مینوسی دوران پیش از آن می دانند. در ادبیات یونان گاهی با نام « زئوس زاده کِرِت» برخورد می کنیم، این زئوس را نباید با زئوس اُلمپی اشتباه گرفت. زئوس زاده کِرِت مربوط به دوران مینوآ ست که بر پایۀ

مشاهده مطلب

کرونوس پدر زئوس

براساس ابتدایی ترین افسانه ها که نیاکان یونانیان ساخته اند خدایان یونان، فرزندان آسمان و زمین،یا اورا نوس و گایا بودند. نخستین خدایان را تیتانها Titans (گیگانتها، ژیانها) می نامیدند. این خدایان دیوها و غولهایی بودند که دستهای بی شمار و دمهای افعی وار داشتند و وحشیانه آدم می خوردند. ترسناک ترین آنها کرونوس (Cronos)، به معنی «زمان» بود. او نیای بزرگ همۀ خدایان به حساب می آمد و از زمین زاده شده بود. زئوس، پوسئیدون و هایدس پسران، و

مشاهده مطلب

معرفی کتاب ایران و یونان در بستر باستان

ایلیاد برای یونانیان باستان و سپس اروپاییان نوعی «انجیل مغرب زمین» شناخته شده است. شاهنامه را نیز ابن اثیر «قرآن القوم» می خواند، و همه می دانند که تا چه اندازه ادامه حیات ایران مدیون اوست. وقتی فردوسی می گفت: عجم زنده کردم بدین پارسی، باید به دو کلمه «عجم و پارسی» توجه خاص کرد. منظور آن است که چون عرب ها با نازش به زبان خود و پیروزی خود، ایرانیان را تحقیر می کردند و آنان را «عجم» می

مشاهده مطلب

سانتورها

یکی دیگر از موجودات افسانه ای بعد از آمازونها، سانتورها (Centaurs) هستند. سانتورها غولهایی بودند که سر و دست و تنۀ انسانی داشتند ولی پایین تنه شان بسان اسب بود. آنها در عین حال که وحشی و خودسر بودند، دارای خِرَد و اندیشه ای اسرارآمیز بودند که به موجب آن از انسانهای عادی پیشی گرفته بودند. یونانیان باستان آنها را جشن آوران خیال انگیزی می دانستند که در گروه دیونیزوس ایزد شراب، می رقصیدند. یونانیان باور داشتند نیاکانشان هم با

مشاهده مطلب

دیونیزوس در روایت ها

دربارۀ دیونیزوس یکی از اساطیر که سخن های بسیاری پیرامون آن گفته شده و پژوهش های بسیاری در بارۀ آن انجام شده دیونیزوس Dionysus است. در بارۀ نام او گفته اند از دو بخش ” دیونی” و “زئوس”، و شاید به معنی فرزند زئوس است. در برخی آثار از او با عنوان “برومیوس” نام برده شده، که این واژه صفت، و به معنای “پر صدا” است. و این شاید اشاره به هیاهویی داشته باشد که هنگام برگزاری آیین او برپاست،

مشاهده مطلب