اردیبهشت گان

اردیبهشت گان در تعریف

جشن اردیبهشت گان یکی از جشن های باستانی ایرانیان و یکی از جشن های دوازده گانۀ سال است که به موجب برخورد روز و ماه آن را جشن می گرفتند. برخورد روز و ماه به این معنی ست که پیش از تقسیم روزهای ماه به هفته، هر روز ماه را به نام یکی از ماههای سال نامگذاری می کردند؛ هرگاه نام ماه و روز یکی می شد، آن روز را جشن می گرفتند. سومین روز هر ماه را اردیبهشت نامگذاری کرده بودند پس سومین روز ماهِ اردیبهشت جشن اردیبهشت گان برگزار میشد.

در کتاب فرهنگ اساطیر به نقل از کتابهای لغت در معنی اردیبهشت گان آمده است: « اردیبهشت روز (سوم) از اردیبهشت ماه، (و) جشن اردیبهشت گان است. (این ماه) به نام فرشتۀ آتش و نور که از طرف خداوند به این کار موکل شد تا علل و امراض را به یاری ادویه و اغذیه رفع کند و صدق را از کذب بازنماید. به معبد و آتشکده رفتن و حاجت خواستن و نزد پادشاهان درآمدن و به جنگ و کارزار شدن را در این روز، نیک دانسته اند.

امشاسپند اردیبهشت

اردیبهشت دومین امشاسپند (نامیرای مقدس) است. واژۀ اردیبهشت در اوستا شامل دو جزء اَرتَه وهیشتَه Arat- Vahishta است که جزء اول اَرتَه به معنی درستی، راستی و نظم و جزء دوم به معنی بهترین است. پس اردیبهشت یعنی بهترین راستی، یا بهترین نظم. هر کدام از امشاسپندان دارای دو وجه مینوی و گیتیگ (زمینی) هستند. اردیبهشت امشاسپند در جهان منیوی نمایندۀ پاکی، راستی، نظم و قانون اهورایی و در زمین نگاهبان آتش است. نقش مؤثری که آتش در ایران باستان داشته زبانزد است: آنها به آتش سوگند می خوردند، آتش نگاهبان آنها در برابر دیوان و عامل برتری آیین مذهبی شان بود؛ بطوریکه همسایگان ایران، ایرانیان را آتش پرست می خواندند. در باور ایران باستان هرکدام از امشاسپندان همکارانی دارند و سه همکار اردته وهیشته(اردیبهشت) عباتند از:

  • آذر( ایزد آتش)
  • سَروش (میانجی بین خدا و انسان، ناظر بر جهان گیتیانه، ناظر بر اعمال مرگ و سه شب پس از مرگ)
  • بهرام( ایزدی نماد قدرت جنگی و توان مردانگی)

اردیبهشت گان و جشن های آتش

جشن اردیبهشت گان از جشن های آتش است. جشن های آتش جشن هایی است که میان اقوام گوناگون به شکل های متفاوت یا مشترک برگزار می شد. برافروختن آتش بر پشته ها و بلندی ها، ساختن و به آتش کشیدن صورتک ها و مجسمه هایی که نماد زیانکاران، دیوان و موجودات شریرند، پرتاب کردن گلوله های شعله ور به آسمان، ساختن گلوله هایی از آتش روی صفحه هایی چرخ مانند و گرداندن آنها از بلندیِ پشته ها و تپه ها به پایین، افروختن کومه هایی از آتش و رقص و پایکوبی گرد آن، از جمله آیین های مشترک این جشن اند. در جاهایی که آب و هوا معتدل، و تابستان گرم است مانند ایران، مردم از باران بیش از آفتاب توقع فراوانی و نعمت دارند. این اقوام همواره بر این باور بوده اند که آفتاب همیشه هست ونیازی به برگزاری آیین برای تابیدن آن نیست. ولی برای باریدن باران نیایشهایی داشته اند. بنابراین در این کشورها هدف از برگزاری جشن آتش احتمالا بهره گرفتن از نیروی تصفیۀ پلیدی ها توسط آتش است. در وندیداد هدف از افروختن آتش دفع دیوها و موجودات شر و زیانکار عنوان شده است؛ آزتک ها و اینکاها در امریکای مرکزی نیز با همین باور جشن آتش را برپا می کردند. برخی از پژوهشگران بر این باورند که جشن های آتش به هر دو دلیل، دفع زیانکاران و تصفیه پلیدی ها برگزار می شده است. در اروپا جشن های آتش به عنوان یادگاری از آیین دیرین هندواروپایی چهار بار در سال برگزار می شد. این چهار هنگام عبارت بود از: دوبار در بلندترین و کوتاه ترین شب های سال- شب آغاز زمستان و شب آغاز تابستان- و دو بار هنگامی که شب و روز برابر میشوند-آغاز بهار و آغاز پاییز- که بعدها جشن آتش زمستان به تاریخ ۲۴ دسامبر و شب میلاد مسیح، و جشن تابستان به ۲۴ ژوئن و شب تولد یوحنا، تعمید دهندۀ عیسی انتقال یافت. همچنین جشن آتش بهار به جشن فِصح – عیدی که حضرت عیسی در سومین روز شهادتش از گور برخاست و به سوی جهان مینوی، به آسمان صعود کرد- و جشن آتش پاییز به جشن عید میشل در ۲۹ سپتامبر و به نام این فرشتۀ بزرگ تبدیل شد. امروزه جشن آتش پاییز یا جشن عید میشل با عنوان جشن خرمن در اروپا برگزار می شود.

باری، اردیبهشت گان از جشن های آتش در ایران باستان است. و اردیبهشت دومین امشاسپند و نگاهبان آتش در روی زمین است. اینجا منظور از آتش، نظم،داد، راستی و پارسایی است. در یشت های اوستا می بینیم اهریمن با ظهور زرتشت می گریزد. در یشت هفدهم می خوانیم: «زرتشت، مرا بسوزانید با اَشاوَهیشتَه، و از زمین براندم». می بینیم چون اهریمن نمایندۀ بی نظمی و آشوب و دروغ و ناپاکیست، با آتش و پاکی و داد و قانون، گریزان می شود. اما در بارۀ اردیبهشت نکته ای که اینجا بیانش خالی از لطف نیست اینست که اردیبهشت یکی از گاهنبارها هم هست.

اردیبهشت و گاهنبار

در ایران باستان و پیش از تقسیم روزها و ماههای سال به شکل کنونی برای روزهای سال تقسیمات متفاوتی قائل بودند. نخستین تقسیم بندی را در فرگرد نخست وندیداد اینطور می بینیم:

… در آن جا (ایران ویج) ده ماه سرما و زمستان و دو ماه تابستان است. درآن ده ماه آب سرد است، زمین سرد است، برای گیاه و رویش، سرما دشواریهای فراوان به بار می آورد.

وندیداد،فرگرد نخست، بندهای دو وسه

اما در روایتی دیگر، در تفسیر پهلوی از بند چهارم همین فرگرد، سال به دو بخش ؛ هفت ماه تابستان و پنج ماه زمستان تقسیم بندی می شود. در اوستا ولی، براساس نیازهای جامعۀ کشاورزی و دامداری، سال به شش فصلِ نامساوی با عنوان “گاهنبار” تقسیم میشده که در پایان هر گاهنبار جشنی پنج روزه بر پا می کردند.

گاهنبار در اوستا از دو بخش “گاتو” و “یائیریَه” تشکیل شده بخش اول به معنی “گاه و هنگام” و بخش دوم به معنی “سال یا فصل ودر مجموع به معنی ” فصل های سال ” است. در ویسپرد گاهنبارها این گونه معرفی شده است:

  • گاهنبار اول: روز پانزدهم اردیبهشت
  • گاهنبار دوم: پانزدهم تیرماه
  • گاهنبارسوم: سی ام شهریور
  • گاهنبار چهارم: سی ام مهرماه
  • گاهنبار پنجم: بیستم دی ماه
  • گاهنبار ششم: آخرین روز سال یا سه سد و شصت و پنجمین روز سال

در این گاهنبارها، گاهنبار اول باصفت شیر دهنده همراه ست؛ به معنی شیره گرفتن و ساقه یافتن گیاهان. گاهنبار دوم هنگامیست که گیاهان درو می شوند.گاهنبار سوم خرمن به دست می آید. گاهنبار چهارم گله جفت گیری میکند. این چهار فصل هنگام به ثمر رسیدن کارهای کشاورزی و دامداریست. گاهنبار پنجم سرما آغاز می شود . گاهنبار ششم هنگام آسایش . ستایش و شکر گزاریست.

فرزانه کاوه، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، فارغ التحصیل سال 1370 هستم. افتخار شاگردی استادان بنام این رشته از شمار نوشین روانان سادات ناصری، محمود عبادیان، دانش پژوه و نیز جناب دکتر سعید حمیدیان و دکتر جلال الدین کزازی را دارم. در پی مطالعات پرشمار در زمینه ادبیات حماسی و اسطوره در روزهای پایانی سال 1398 تصمیم به راه اندازی وبسایت سپندارمذ گرفتم. در این وبسایت به بیان و تحلیل داستانهای حماسی و اسطوره ای از ایران و دیگر فرهنگها، شناخت اسطوره و نمادهای اساطیری، تاریخ و اسطوره می پردازم.

2 دیدگاه روشن اردیبهشت گان

  • بانوی فرهیخته ، سرکار خانم فرزانه کاوه

    درود و دست مریزاد

    ایزد یکتا را سپاس که وجود بانوانی فرهیخته چون شما را مایه فخر و مباهات فرهنگ ایران زمین قرار داده است . حاصل زحمات بیدریغ شما در پاسداشت فرهنگ کهن و ریشه دار این دیار گنجینه ای ارزشمند است که آیندگان از آن بهره مند خواهند شد . شما جا در جای پای بزرگانی گذاشته اید که ملتی را وامدار خود کرده اند .

    اسطوره ها ، نمادها و مفهوم واره ها ، جلوه های شکوهمندی از میراث فرهنگی یک کشور هستند که با گذشت زمان نگهبان هویت ملی و ذخایر غنی فرهنگی می شوند و چه قدر بختیار و سعادتمندیم که ایران کهن دارای چنین ثروت های بی حد و حصر است .

    به ذهن این کمترین خطور کرده است که اگر نتایج مطالعات شما به تفکیک «دوره های زمانی»،«مقایسه ی بین تمدنی»،«ترمینولوژی اسطوره شناسی»،«رمزگشایی اسطوره ها»و« تحلیل فلسفی» در اختیار دوستداران «اسطوره شناسی» قرار بگیرد ، بسیاری از دانشجویان و دانش پژوهان بهره و حظ بیشتری از این چشمه ی زایا و زیبا خواهند برد .

    دست حق نگهدار شما

    • جناب آقای دکتر بشیری بزرگوار
      درود فراوان به شما و سپاس بابت لطف و توجه کارشناسانۀ شما به مطالب سایت. همواره از دانش و بینش شما بهره ها گرفتم بابت پیشنهاد به جا و ارزندۀ جنابعالی عرض شود در زمینۀ رمزگشایی و مقایسه بین تمدنی یا بعبارتی تطبیق اسطوره های ملل کارهایی دارم که به مرور ارائه خواهم کرد ولی در باب ارائۀ مطلب به نفکیک دورۀ زمانی به نظرم به دلیل وسعت مطالب به نظر میرسد بیشتر درخور تدوین یک کتاب باشد ضمن اینکه دانش و مطالعۀ همه جانبه تر و گسترده تری طلب میکند که هنوز خود را درآن حد نمیدانم ولی اگر روزی موفق شدم مطالعۀ دسته بندی شده ای د راین زمینه داشته باشم امیدوارم بتوانم بطور خلاصه در همین سایت ارائه کنم. بازهم از انرژی ای که دادید ولطف شما به بنده و توجه تون به مطالب سپاسگزارم.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.